loading...

سیگما

شیمی

 

عناصر مصنوعی توسط انسان ساخته می‌شود و نمی‌توان آن‌ها را در طبیعت یافت. عناصر بشرساز عناصر شیمیایی ناپایداری هستند که به صورت طبیعی در طبیعت دیده نمی‌شوند. این عناصر توسط بشر در آزمایشگاه‌ها تشکیل می‌شوند. این عناصر ذاتاً ناپایدار و به صورت پرتوزا (رادیواکتیو) می‌باشند.
عناصر مصنوعی توسط انسان ساخته می‌شود و نمی‌توان آن‌ها را در طبیعت یافت. عناصر بشرساز عناصر شیمیایی ناپایداری هستند که به صورت طبیعی در طبیعت دیده نمی‌شوند. این عناصر توسط بشر در آزمایشگاه‌ها تشکیل می‌شوند. این عناصر ذاتاً ناپایدار و به صورت پرتوزا (رادیواکتیو) می‌باشند. که این بدان معناست که با تشعشع پرتو به عناصر دیگری تجزیه می‌شوند. کشف این عناصر باعث شد که جاهای خالی که در جدول تناوبی وجود داشت پر شده و اثباتی بر پیش‌بینی‌های مندلیوف باشد.118 عنصر در جدول تناوبی موجود است که 92تای آن‌ها طبیعی و باقی به صورت مصنوعی (بشرساز) می‌باشند. تکنیتیوم (Technetium) [با عدد اتمی 43] اولین عنصر مصنوعی شناخته‌شده می‌باشد. که جای خالی مبهم بین مولبیدنوم (molybdenum) [با عدد اتمی 42] و روتنیوم (ruthenium) [با عدد اتمی 44] در جدول تناوبی را پر کرد. می‌توان لیست کامل عناصر مصنوعی را در زیر مشاهده کرد:
 
تاریخچه تشکیل عناصر مصنوعی
 
برای اولین بار در سال 1937 عناصر مصنوعی شناخته شدند که همان طور که گفته شد با کشف تکتینیوم آغاز گشت. این عنصر توسط یک فرآیند هم‌جوشی هسته‌ای تولید شد. راکتورهای هسته‌ای و ذرات شتابدهنده امروزه برای تولید این عناصر استفاده می‌شود. ذرات شتابدهنده ذراتی هستند از دو عنصر که با سرعت بسیار زیاد به‌هم برخورد می‌کنند. با این برخورد هسته‌ی جدید و بزرگ‌تری تولید می‌شود که از ادغام هسته‌ی دو عنصر برخورد کرده بوجود می‌آید. این ذرات: نوترون، ذرات آلفا، دوترون و غیره می‌باشند که به هرکدام ذرات شتابدهنده گویند. 
 
وقتی این ذرات به یک عنصر سنگین برخورد می‌کنند باعث تولید عنصر جدیدی می‌شوند. تکنیتیوم نیز از بمباران دوترون بر عنصر سنگین مولیبدنوم تولید شده‌است. بعد‌ها کشف شد که از بمباران نوترون بر اورانیوم نیز می‌توان عنصر جدیدی را تولید کرد که این عنصر پولوتونیم نامگذاری شد. ولی 20 سال طول کشید تا دانشمندان بتوانند عنصر دیگری به نام لورنسیم (lawrencium) را از پولوتونیم کشف کنند.
 
نامگذاری عناصر مصنوعی
 
اتحادیه آیوپاک همانند دیگر عناصر نام عناصر مصنوعی را نیز تعیین کرده است. که اکثر این نام‌ها یا بنابر مکانی که کشف شده یا دانشمندی که آن را کشف کرده است گذاشته شده‌است. مانند: کالیفورنیوم (californium) یا کوریوم (curium). برخی نیز هنوز به صورت رسمی نامگذاری نشده‌اند و نامی موقت دارند. مثل برخی از عناصر چون کوریوم که بعد از دانشمندان پیر و ماری کوری نامگذاری شد.
 
استفاده
 
تکنیتیوم در صنعت داروسازی بسیار استفاده  می‌شود مخصوصا در برخی آزمایش‌های پزشکی از این عنصر به دلیل ماهیت رادیواکتیو بودنش استفاده می‌شود، یا به عنوان کاتالیزور در برخی از واکنش‌ها.
 
پولوتونیم به عنوان سوخت در بسیاری از راکتورهای هسته‌ای استفاده می‌شود یا از امریکییوم (americium) به عنوان آشکارساز دود استفاده می‌شود.اما عموما این عناصر را برای انجام آزمایشات و تولید عناصر جدید مورد استفاده قرار می‌گیرند. 
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 11:59 بازدید : 163 نویسنده : بنیامین فضلی
 

این مطلب مفهوم پیوند فلزی را به شما معرفی می‌کند. در این مطلب اشکال مختلف مرتبط با پیوند فلزی با مثال برای شما توضیح داده می‌شود.
 شمایی از اوربیتال مولکولی
در دنیای شیمی، فلزات دسته‌ای از عناصر هستند که به خاطر خواص شیمیایی و فیزیکی منحصر بفردشان بسیار شناخته شده هستند. در اصل، فلزات تمامی بخش‌های شیمی صنعتی را شکل می‌دهند و تصور جهانی بدون فلزات غیر ممکن است. برای فهم ساختار درونی فلزات، ما باید بیشتر درباره پیوندهای فلزی بدانیم. از اسم این پیوند معلوم است که این پیوند، پیوندی میان اتم‌های درون فلزات است. ماهیت آن، شامل اشتراک الکترون‌ها میان شبکه اتم‌های فلز است. در یک فلز، واکنش داخلی الکترومغناطیسی میان الکترون‌های آزاد که الکترون‌های رسانش خوانده می‌شوند و هسته اتم، پیوند فلزی خوانده می‌شود. اساسا، مهمترین نظریه‌ای که به راحتی مکانیسم پیوند داخلی فلزات را توضیح می‌دهد از s، p، d، f و نظریه‌های اوربیتالی دیگر استفاده می‌کند. این نظریه بیشتر بعنوان نظریه اوربیتال مولکولی معروف است و یک درک جامع از این مفهوم را بیان می‌کند. تقریبا تمامی فلزات مثال‌هایی از پیوند فلزی هستند و خواص فیزیکی آن‌ها به راحتی توسط نظریه اوربیتال مولکولی توجیه می‌شوند. نظریه اوربیتال مولکولی مفهومی است که در مقاطع بالاتر شیمی درس داده می‌شود و همان گونه که اوربیتال را برای اتم معرفی شد برای مولکول نیز معرفی می‌شود. از آنجا که این نظریه به راحتی توسط استفاده از نمودارهای اوربیتالی تفسیر می‌شود، نظریه اوربیتال مولکولی برای توضیح بسیاری از مفاهیم شیمی کاربرد دارد. با توجه به ارزش پیوندهای فلزی که خواص مختلفی را از خود نشان می‌دهند، باید بیشتر درباره آن‌ها بحث کنیم.
 
خواص پیوند فلزی
 
به خاطر پیوند فلزی درونی، فلزات خواص مختلفی را از خود نشان می‌دهند. فلزات جامد خواص مختلفی دارند از جمله اینکه می‌توانند حرارت و الکتریسیته را هدایت کنند، نقطه ذوب و جوش بالایی دارند و جامدهای محکمی هستند. خاصیت چکش خواری (توانایی شکل گرفتن با ضربه بدون شکستن)، قابلیت مفتول شدن (توانایی به شکل سیم درآمدن)، درخشندگی فلزی و ماتی از خواص دیگر فلزات هستند. ویژگی دیگر فلزات رسانش است. فلزات جامد و مایع بدلیل وجود الکترون‌های آزاد که بعنوان انتقال دهنده بار عمل ‌می‌کنند، هدایت کننده الکتریسیته و حرارت هستند. به همین دلیل است که رسانش الکتریکی فلزات یک نقش اساسی در تعیین فلزاتی که بعنوان رسانا می‌خواهیم استفاده کنیم، دارند. متشابها بسته به قدرت پیوند فلزی، فلزات دارای نقطه جوش و ذوب متفاوت هستند. در واقع، هرچه تعداد الکترون‌های آزاد بیشتر باشند و اتم‌ها در فلز به هم بیشتر فشرده باشند، نقطه ذوب و جوش بالاتر است. متشابها به دلیل الکترون‌های آزاد فلزات می‌توانند روی هم زمانیکه به هم فشار داده می‌شوند حرکت کنند و این همان خاصیت چکش خواری و شکل پذیری (مفتول شدن) را به آن‌ها می‌بخشد. 
 
نمونه‌هایی از پیوند فلزی
 
همانطور که NaCl مثالی از پیوند یونی می‌باشد، فلزات مختلف مانند آهن، لیتیم، پتاسیم، طلا، نقره همگی نمونه‌هایی از پیوند فلزی هستند. حتی آلیاژهای فلزی نمونه‌های خوبی از این پیوندها هستند. برنج، که آلیاژ مس و روی است، ترفنول-دی (Terfenol-D) (یک آلیاژ مگنتواستریکشن) و عناصر شیمیایی مختلف نمونه‌های دیگری از پیوند فلزی هستند. بیشتر فلزات دارای یک یا دو الکترون پیوندی هستند و انرژی یونیزاسیون آن‌ها بسیار پایین است، که نشان می‌دهد، الکترون‌های پیوندی به اتم وابسته نیستند و می‌توانند به یکدیگر منتقل شوند. راحتی جابجایی الکترون در شبکه کریستالی، تعیین کننده پیوند، یعنی پیوند یونی، کووالانسی یا فلزی می‌باشد. خواصی که فلزات از خود نشان می‌دهند به دلایلی است که در بالا ذکر شد. برای نمونه، گالیوم را در نظر بگیرید، گالیوم مذاب بسیار  مایع نادری است و این به دلیل پیوند فلزی قوی گالیم است.
 
پیوند فلزی یک از اشکال مختلف پیوندهای شیمیایی که در علم شیمی مطالعه می‌شوند را شکل می‌دهد. این مطلب اطلاعات مختصری از این شکل پیوند بود که دلیل اصلی خواص فیزیکی مختلف فلزات است.
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 11:59 بازدید : 141 نویسنده : بنیامین فضلی

 

نانولوله‌ی کربنی، یک آلوتروپ (دگرشکل) از کربن می‌باشد، که قوی‌ترین ذره‌ی شناخته شده تا کنون است. آن‌ها دارای استفاده‌های بسیاری در زمینه‌ی الکترونیک دارند مانند ساخت وسایل الکترونیکی چون میکروسکوپ‌ها. بیایید با هم بیش‌تر با‌ آن‌ها آشنا شویم.
همان‌طور که همه‌ی ما می‌دانیم عنصر کربن از لحاظ ساختمانی دارای شکل‌ها و فرم‌های گوناگون است (آلوتروپ). در میان آلوتروپ‌های مختلف کربن می‌توان گرافیت و الماس را مثال‌های آشنایی دانست. استوانه یا لوله‌ی نانویی کربن (Carbon nanotube=CNT) که به صورت استوانه‌ای شکل است به آن ویژگی‌های خاصی را داده است که در شکل‌های ساده‌تر می‌تواند به صورت یک ورقه‌ی گرافیتی دربیاید. CNT در گروه باکیبال‌ها(C60) قرار دارد که به شکل لوله‌ی توخالی یا کره‌ای یا بیضی‌گون توخالی می‌باشند. بگذارید که خلاصه‌ای از تاریخچه و ویژگی‌های فیزیکی و استفاده‌های نانولوله‌ی کربنی را با هم بخوانیم.
 
تاریخچه CNT
 
در واقع کشف نانولوله‌های کربنی به اواخر سال 1950 برمی‌گردد؛ وقتی که راجر بیکن (Roger Bacon) در اتحادیه‌ی کاربید بر روی کربن و ویژگی‌های مختلف آن تحقیق می‌کرد، یک ساختار بسیار قوی کربنی را از استوانه‌های توخالی که از سرهم کردن لایه‌های گرافیتی به دست می‌آمد را پیدا کرد. در سال 1985 باکی‌بال (C60) که اتم‌های کربن در آن به صورت شکل توپ فوتبال در کنار هم قرار گرفته بودند کشف شد. اما به هر حال اعتبار کشف نانولوله‌های کربنی به سومیو آی‌ایجیما (Sumio Iijima) در شرکت NEC  ژاپن نسبت داده شده است. او در سال 1991 شکل‌گیری نانولوله‌های کربنی را طی آزمایش تخلیه‌ی قوس الکتریکی مشاهده کرد.
 
خواص فیزیکی نانولوله‌های کربنی
 
شرایط و خواص نانولوله‌های کربنی به اندازه‌ی قطر آن‌ها وابسته است. اگرچه طول یک نانولوله‌ی کربنی می‌تواند تا چند میلی‌متر هم باشد اما قطر آن ده‌هزار برابر از قطر موی انسان کوچک‌تر است. در اصل نانولوله‌های کربنی دارای بزرگ‌ترین نسبت طول به قطر هستند که می‌تواند این عدد به 1:28000000 برسد. در ادامه در مورد خواص فیزیکی و انواع نانولوله‌های کربنی صحبت می‌کنیم: 
 
 گرافن
1) دو نوع نانولوله‌ی کربنی وجود دارد یکی، تک دیواره‌ای (SWNT) که تنها یک دیواره‌ی استوانه‌ای گرافنی (یک آلوتروپ کربن) دارند و دیگری دودیواری (DWNT) که بیش از یک دیواره‌ی استوانه‌ای گرافنی دارند.
 
2) ویژگی منحصربه‌فرد CNTها از پیوند‌های SP2 (هر پیوند کربن در مجاورت 3 اتم کربن دیگر قرار دارد) آن به وجود آمده است؛ که مولکول‌ها را تنها در یک ساختار ابعادی و شکل و اندازه، گرفتار می‌کند و ثابت نگه می‌دارد.
 
3) برخی از خواص منحصربه‌فرد دیگر آن نیز قدرت کشسانی و ارتجاعی بالای آن و هدایت حرارتی بالای آن می‌باشد.
 
4) نانولوله‌های کربنی به دلیل ساختار توخالی که دارند در برابر تغییر شکل‌های ناگهانی بازگشت‌ناپذیر بر اثر فشار‌های قوی وارد می‌شود به خوبی مقاومت می‌کنند.
 
5)‌ CNTها می‌توانند به جای فلزات (دارای هدایت الکتریکی بالاتر از مس) یا به جای فلزات نیمه‌رسانا‌، بستگی به تعداد لایه‌های گرافن دارد، استفاده شوند.
 
استفاده از نانولوله‌های کربنی
 
نانولوله‌های کربنی نقش اساسی را در نانوتکنولوژی بازی می‌کنند، مخصوصا در میکروسکوپ‌های اسکن الکترون و در نانوالکترونیک و نانوماشین‌آلات یا نمایشگرهای تخت بسیار کاربرد دارند. از نانولوله‌های کربنی به عنوان ماده‌ی بالقوه برای استفاده در آسانسورهای فضایی (کابل‌های زمین به فضا) و دیگر ابزارهای هوافضایی استفاده می‌شود. اخیرا، پیشنهاد شده است که از نانولوله‌های کربن به عنوان تقویت‌کننده در زره‌های ضدگلوله استفاده شود. 
 
به هر حال نانولوله‌های کربنی سمی باشند یا نباشند هنوز در بسیاری از تکنولوژی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند، اما برخی از دانشمندان معتقدند که CNTها به اندازه‌ی آزبست (پنبه‌ی نسوز) خطرناک است. بنابر گفته‌های آن‌ها استنشاق نانولوله‌های کربنی می‌تواند باعث بیماری‌‌ها و عوارض تنفسی و حتی سرطان شود. تحقیقات بسیاری هم اکنون در حال پیگیری است که آیا ادعا‌ها صحیح می‌باشد یا خیر.
 
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 11:58 بازدید : 181 نویسنده : بنیامین فضلی
 

طلا سرگذشت پرآوازه‌اش را مدیون بی‌عملی‌اش است و بسیار سخت واکنش می‌دهد. طلا باید از لحاظ شیمیایی شبیه به مس باشد، اما مس در برابر باد و باران و عوامل خارجی به راحتی فرسوده می‌شود. چرا طلا این‌قدر خاص است؟ پاسخ بسیار ظریف است که در همین اواخر به آن پی برده‌اند. بیایید در این زنگ تفریح با این فلز بیش‌تر آشنا شویم.
فلزات جلای خود را به دلیل واکنش اتم‌های سطحشان با مواد گازی در هوا از دست می‌دهند. همان‌طور که می‌دانیم اکسیژن بسیار واکنشگر است و سریعا باعث ایجاد  واکنش اکسایش می‌شود؛اکسیژن با آهن ترکیب می‌شود و باعث تولید ترکیب اکسیدی قرمزرنگی که آن را زنگار می‌نامیم، می‌سازد. مس با اکسیژن و کربن دی‌اکسید واکنش می‌کند و لایه‌ی سبز رنگ کربنات مس را می‌سازد. نقره در برابر حمله‌ی اکسیژن مقاومت، اما تدریجا با ترکیبات گوگرد موجود در هوا ترکیب می‌شود و سولفید نقره‌ی سیاه‌رنگ را تشکیل می‌دهد.
 
طلا هیچ یک از این کارها را نمی‌کند. با این حال عنصری هم نیست که اصلا واکنش نکند: در آلیاژها به سایر فلزات می‌پیوندد و اتم‌های طلا تک‌تک با عناصر مختلف پیوند‌هایی قوی تشکیل می‌دهد. اما سطح فلز طلا به دلیل نحوه‌ی توزیع الکترونی‌اش بی‌اثر است.
 
پیوندهای شیمیایی حاصل اشتراک الکترون‌ها بین اتم‌ها هستند؛ الکترون‌ها دوتا دوتا جفت می‌شوند، اما جفت شدن الکترون‌ها همیشه باعث نمی‌شود که اتم‌ها در کنار هم قرار بگیرند. جفت‌های الکترونی مانند روابط زن و شوهرها می‌ماند بعضی به همدلی و پیوستن اتم‌ها کمک می‌کند و بعضی دیگر باعث قهر و جدایی می‌شود. این دسته‌ی دوم را جفت‌های ضدپیوندی می‌نامند و باعث می‌شوند تا اتم‌ها یکدیگر را برانند. الکترون‌ها، اگر بشود، طوری جفت می‌شوند که جفت‌های پیوندی بسازند، اما اگر تعدادشان خیلی زیاد باشد جفت‌های ضد پیوندی نیز تشکیل می‌دهند. اما اگر تعداد جفت‌های پیوندی با تعداد جفت‌های ضدپیوندی برابر باشد، آن وقت اتم‌ها تمایلی به چسبیدن به همدیگر را ندارند.
 
هر اتم یا مولکولی که بخواهد به سطح طلا بچسبد، متوجه میشود الکترون‌های طلا آماده‌اند که هم جفت‌های پیوندی بسازند و هم جفت‌های ضدپیوندی. این موضوع را ینس نورسکوف(Jens Kehlet Norskov) و ب.همر(B.Hammer)، از دانشگاه فنی دانمارک در لونگن‌بای، در سال 1995 که محاسبات پیچیده‌ای را برای به‌دست آوردن حالت‌های انرژی الکترونی در سطح طلا و چند فلز دیگر انجام می‌دادند، کشف کردند. سطح طلا و مس هر دو مستعد آن‌اند که با اتم‌های بیگانه به برهم کنش ضدپیوندی بپردازند و این اتم‌ها هم ترجیح می‌دهند که به جای اتصال به این فلزات، به همدیگر بچسبند. مس تا اندازه‌ای بی‌اثر است، کندی آن در واکنش یکی از دلایلی است که آلیاژهای مسی را مناسب ساخت سکه کرده است. اما طلا از مس هم نجیب‌تر است و این در حالی است که سایر فلزات پست‌تر سرانجام تسلیم شده و در برابر گذر زمان کدر خواهند شد ولی طلا کماکان تلألؤ خود را حفظ می‌کند.
 
اگر از همه‌ی این حرف‌ها بشود درسی گرفت آن، این است که  از خواص این قدیمی‌ترین و آشنا‌ترین عناصر، هیچ‌کدام واضح و آشکار نیستند. کاهنان مصر باستان می‌دانستند که طلا عنصری استثنایی است ولی شش هزاره طول کشیده است تا بفهمیم چرا.
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 11:58 بازدید : 205 نویسنده : بنیامین فضلی
 

طلا سرگذشت پرآوازه‌اش را مدیون بی‌عملی‌اش است و بسیار سخت واکنش می‌دهد. طلا باید از لحاظ شیمیایی شبیه به مس باشد، اما مس در برابر باد و باران و عوامل خارجی به راحتی فرسوده می‌شود. چرا طلا این‌قدر خاص است؟ پاسخ بسیار ظریف است که در همین اواخر به آن پی برده‌اند. بیایید در این زنگ تفریح با این فلز بیش‌تر آشنا شویم.
فلزات جلای خود را به دلیل واکنش اتم‌های سطحشان با مواد گازی در هوا از دست می‌دهند. همان‌طور که می‌دانیم اکسیژن بسیار واکنشگر است و سریعا باعث ایجاد  واکنش اکسایش می‌شود؛اکسیژن با آهن ترکیب می‌شود و باعث تولید ترکیب اکسیدی قرمزرنگی که آن را زنگار می‌نامیم، می‌سازد. مس با اکسیژن و کربن دی‌اکسید واکنش می‌کند و لایه‌ی سبز رنگ کربنات مس را می‌سازد. نقره در برابر حمله‌ی اکسیژن مقاومت، اما تدریجا با ترکیبات گوگرد موجود در هوا ترکیب می‌شود و سولفید نقره‌ی سیاه‌رنگ را تشکیل می‌دهد.
 
طلا هیچ یک از این کارها را نمی‌کند. با این حال عنصری هم نیست که اصلا واکنش نکند: در آلیاژها به سایر فلزات می‌پیوندد و اتم‌های طلا تک‌تک با عناصر مختلف پیوند‌هایی قوی تشکیل می‌دهد. اما سطح فلز طلا به دلیل نحوه‌ی توزیع الکترونی‌اش بی‌اثر است.
 
پیوندهای شیمیایی حاصل اشتراک الکترون‌ها بین اتم‌ها هستند؛ الکترون‌ها دوتا دوتا جفت می‌شوند، اما جفت شدن الکترون‌ها همیشه باعث نمی‌شود که اتم‌ها در کنار هم قرار بگیرند. جفت‌های الکترونی مانند روابط زن و شوهرها می‌ماند بعضی به همدلی و پیوستن اتم‌ها کمک می‌کند و بعضی دیگر باعث قهر و جدایی می‌شود. این دسته‌ی دوم را جفت‌های ضدپیوندی می‌نامند و باعث می‌شوند تا اتم‌ها یکدیگر را برانند. الکترون‌ها، اگر بشود، طوری جفت می‌شوند که جفت‌های پیوندی بسازند، اما اگر تعدادشان خیلی زیاد باشد جفت‌های ضد پیوندی نیز تشکیل می‌دهند. اما اگر تعداد جفت‌های پیوندی با تعداد جفت‌های ضدپیوندی برابر باشد، آن وقت اتم‌ها تمایلی به چسبیدن به همدیگر را ندارند.
 
هر اتم یا مولکولی که بخواهد به سطح طلا بچسبد، متوجه میشود الکترون‌های طلا آماده‌اند که هم جفت‌های پیوندی بسازند و هم جفت‌های ضدپیوندی. این موضوع را ینس نورسکوف(Jens Kehlet Norskov) و ب.همر(B.Hammer)، از دانشگاه فنی دانمارک در لونگن‌بای، در سال 1995 که محاسبات پیچیده‌ای را برای به‌دست آوردن حالت‌های انرژی الکترونی در سطح طلا و چند فلز دیگر انجام می‌دادند، کشف کردند. سطح طلا و مس هر دو مستعد آن‌اند که با اتم‌های بیگانه به برهم کنش ضدپیوندی بپردازند و این اتم‌ها هم ترجیح می‌دهند که به جای اتصال به این فلزات، به همدیگر بچسبند. مس تا اندازه‌ای بی‌اثر است، کندی آن در واکنش یکی از دلایلی است که آلیاژهای مسی را مناسب ساخت سکه کرده است. اما طلا از مس هم نجیب‌تر است و این در حالی است که سایر فلزات پست‌تر سرانجام تسلیم شده و در برابر گذر زمان کدر خواهند شد ولی طلا کماکان تلألؤ خود را حفظ می‌کند.
 
اگر از همه‌ی این حرف‌ها بشود درسی گرفت آن، این است که  از خواص این قدیمی‌ترین و آشنا‌ترین عناصر، هیچ‌کدام واضح و آشکار نیستند. کاهنان مصر باستان می‌دانستند که طلا عنصری استثنایی است ولی شش هزاره طول کشیده است تا بفهمیم چرا.
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 11:58 بازدید : 155 نویسنده : بنیامین فضلی


 

در این زنگ تفریح می‌خواهیم در مورد یکی از روش‌هایی که در شیمی تجزیه از آن برای آنالیز ترکیب‌ها استفاده می‌شود به نام روش‌ گراوی‌متری (وزن‌سنجی) صحبت کنیم و بیش‌تر با آن آشنا شویم.
آیا شما تا به حال سعی کرده‌اید که وزن یک ذره‌ی جامد معلق در آب را اندازه‌گیری کنید. شاید بعضی از شما در آزمایشگاه‌های شیمی در مدارس این کار یا چیزی شبیه به آن را انجام داده باشید. به عملیات اندازه‌گیری وزن یک ترکیب که از چند ماده تشکیل شده است را روش آنالیز وزن‌سنجی (Gravimetric) گوییم.
 
 
 
 
 
تعریف
 
این عملیات مجموعه‌ای از روش‌هایی است که در شیمی تجزیه برای آنالیز کمی آنالیت‌ها بر پایه‌ی جرم جامد استفاده می‌شود. آنالیت یک ذره یا یک عنصر شیمیایی است که در یک ماده وجود دارد و توسط روش‌های تجزیه مقدار آن محاسبه می‌شود، در اصل آنالیت ذره‌ای است که مقدار آن تنها با روش‌های آنالیز شیمیایی قابل محاسبه است. پس تجزیه به ما کمک می‌کند تا مقدار جرم خالص یک ترکیب و جرم هر آنالیت مربوط به آن را به‌دست آوریم. برای مثال به ما گفته شده است که مقدار گلوکز موجود در یک نمونه‌ی خونی را اندازه‌گیری کنیم. ما با روش وزن‌سنجی به راحتی می‌توانیم غلظت گلوکز موجود در نمونه‌ی خونی را ( mg/ml) به‌دست آوریم. در این روش ابتدا توسط سانتریفیوژ یا با استفاده از شناساگرها، یون‌ها و ذرات معلق در خون را ته‌نشین کرده، سپس با عملیات فیلترینگ آن‌ها را جدا و در پایان با روش‌های آنالیز مقدار جرم آن‌ها را به‌دست می‌آوریم. در بخش بعدی روش این اندازه‌گیری را شرح می‌دهیم.
 
روش اندازه‌گیری
 
مراحل زیر روش استاندارد برای محاسبه‌ی جرم اجزای موجود در یک نمونه به روش وزن سنجی را نشان می‌دهد: 
 
- ابتدا ما نیاز به اندازه‌گیری جرم نمونه‌ی مورد نظر که می‌خواهیم تجزیه کنیم، داریم.
 
- اگر نمونه در حالت محلول نباشد، آن را در یک حلال مناسب حل می‌کنیم.
 
- حالا نوبت به عملیات ته‌نشینی آنالیت می‌باشد، برای این کار باید از شناساگرها که هر جزء خاص را ته‌نشین می‌کند، استفاده کنیم.
 
- در هنگام ته‌نشین شدن باید هر بار عملیات فیلترینگ را انجام دهیم تا هر آنالیت جدا شود.
 
- امکان وجود برخی ناخالصی‌ها بر روی ته‌نشین‌های فیلتر شده است که با شستن آن‌ها را برطرف می‌کنیم.
 
- حالا باید مواد ته‌نشین شده که کاملا شسته شده‌اند را خشک کرد که آن هم با گرما دادن قابل انجام است. 
 
- برای آن که جلوگیری کنیم تا مواد ته‌نشین دوباره رطوبت موجود در هوا را به خود بگیرند و در عین حال نیز خنک شوند آن‌ها را در دسیکاتور می‌گذاریم.
 
- حال جرم مواد ته‌نشین شده که خنک شده‌اند را به راحتی محاسبه می‌کنیم.
 
این روش آنالیز نیاز به تمرکز و دقت بالایی دارد چون هر‌گونه کامل نشدن مراحل خشک کردن و خنک شدن اجزاء  در محاسبه‌ جرم آن بسیار تاثیر دارد. کارهای زیر برای محاسبه‌ی
 
 
 
 
 
درصد هر جزء بسیار مهم است:
 
1) نوشتن معادله‌ی واکنش موازنه شده‌ی ته‌نشینی هر جزء.
 
2) مقدار مول هر کدام را از فرمول (جرم/جرم مولی) محاسبه می‌کنیم.
 
3) حالا با داشتن مول یکی از اجزاء و معادله‌ی واکنش و بهره گرفتن از نسبت‌های مولی می‌توانیم مقدار مول هر آنالیت را محاسبه کنیم.
 
4) حالا جرم هر آنالیت با ضرب مول آن در جرم مولی آن قابل محاسبه است.
 
5) در پایان برای گزارش، هر جرم را بر جرم کل نمونه تقسیم و با ضرب در 100 به صورت درصد بیان می‌کنیم.
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 11:57 بازدید : 175 نویسنده : بنیامین فضلی
 

وقتی پالادیم کشف شد، ظاهرا هیچ کسی اشتیاقی به آن نشان نداد. کاشف آن ویلیام هاید وولاستن (William hyde Wollaston) در مغازه‌ای در لندن آن را به عنوان (نقره‌ی جدید) به بهای شش برابر طلا برای فروش گذاشت. با خواندن این مطلب به ارزش این نقره جدید پی خواهید برد.
وقتی پالادیم کشف شد، ظاهرا هیچ کسی اشتیاقی به آن نشان نداد. کاشف آن ویلیام هاید وولاستن (William hyde Wollaston) در مغازه‌ای در لندن آن را به عنوان (نقره‌ی جدید) به بهای شش برابر طلا برای فروش گذاشت. او که به امید بردن سود سرشاری از کشفش بود در ابتدا تصمیم گرفت نحوه‌ی تهیه این فلز را در جامعه‌ی علمی آشکار نسازد. اما کشف او فقط چند مشتری پیدا کرد و وولاستن بالاخره قسمت عمده‌‌ی پالادیم را پس گرفت و آن را، که روش تهیه و ویژگی‌هایش را در سال 1805 اعلام کرده بود به انجمن سلطنتی هدیه کرد.
 
پالادیم واقعا شبیه به نقره بود، به علاوه به قدر کافی چکش‌خوار بود که در جواهرسازی به کار رود و در مقابل زنگ‌زدگی هم مقاوم بود، در حالی که نقره واقعی زنگ می‌زد. پالادیم از این جنبه بسیار شبیه پلاتین بود که در جدول تناوبی در زیر آن قرار گرفته است. پالادیم در واقع یکی از فلزات به اصطلاح گروه پلاتین است که همگی در پلاتین طبیعی پنهان‌اند و وولاستن و همکارش، اسمیتسن تننت (Smithson tennant) در اول قرن نوزدهم کشف کردند. وولاستن و تننت در سال 1803 در حالی که تولبد پلاتین از کانی‌اش را بررسی می‌کردند چهار عنصر جدید کشف کردند. تننت، اسمیم (Osmium) و ایریدیم (Iridium) را پیدا کرد و وولاستن هم رودیم (Rhodium) و پالادیم (Palladium) را یافت. طبق رسم آن دوران وولاستن عنصر دوم را به نام جسم فضایی کرد که به تازگی کشف شده بود. به این ترتیب اورانیم نامش را از سیاره‌ی اورانوس که ویلیام هرشل کشف کرده بود گرفت و پالادیم هم به افتخار سیارک پالاس که در سال 1802 کشف شده بود نامیده شد.
 
پالادیم به تازگی جای خود را یافته است، همه‌ی فلزات گروه پلاتین کاتالیزورهای خوبی هستند یعنی سرعت بعضی از واکنش‌های شیمیایی را تسریع می‌کنند. پلاتین، پالادیم و رودیم واکنش‌هایی را کاتالیز می‌کنند که بعضی از گاز‌های مضر خارج شده از اگزوز ماشین‌ها را به ترکیبات کم‌خطری تبدیل می‌کنند. کربن مونواکسید که یک سم قوی است با این روش به کربن دی‌اکسید تبدیل می‌شود و هیدروکربن‌های نسوخته در بنزین، روی سطح فلزی می‌سوزند. نصب تبدیل کننده‌های کاتالیزوری در اگزوز وسایل نقلیه، نشر کربن مونواکسید و هیدروکربن‌ها را تا 90 درصد کاهش می‌دهد. اولین تبدیل‌کننده‌ی کاتالیزوری تقریبا تماما از جنس پلاتین بود، اما اکنون پالادیم فلز کاتالیزوری غالب است. این فلزات به صورت ذرات ریز روی چارچوب متخلخلی از جنس اکسید آلومینیم (آلومین) پخش شده‌اند.
 
در سال 1989 قیمت پالادیم به طور موقتی سر به فلک کشید. دو شیمی‌دان در دانشگاه یوتا، به نام‌های مارتین فلایشمن (Martin Fleischmann) و استنلی پونز(Stanley Pons) ادعا کردند که پالادیم عامل اصلی در یک روش ارزان برای تبدیل هیدروژن به هلیم از طریق همجوشی هسته‌ای است و یک منبع انرژی تازه،امن و تمیز خواهد بود. اما نکته‌ای که ظاهرا کسی تا مدتی بعد متوجه آن نشد این بود که این موضوع قبلا هم مطرح شده بود. در دهه‌ی 1920 دو دانشمند آلمانی به نام‌های فریتس پارت و کورت پترز پیشنهاد کرده بودند که ممکن است هیدروژن در داخل پالادیم به هلیوم تبدیل شود. آن‌ها به دنبال منبع جدیدی از انرژی نبودند بلکه پس از سقوط کشتی هوایی هیندن بورگ که پر از هیدروژن بود، تقاضا برای هلیوم به عنوان گاز شناور کننده زیاد شده بود. پارت و پترز می‌دانستند که پالادیم برای هیدروژن مثل یک اسفنج می‌ماند، یعنی مقادیر زیادی از این گاز را جذب می‌کند. پالادیم در دمای اتاق بیش از 900 برابر حجم خودش هیدروژن جذب می‌کند. مولکول‌های هیدروژن روی سطح فلز به دو اتم شکسته می‌شوند و اتم‌های ریز هیدروژن می‌توانند در لابه‌لای اتم‌های فلز جای گیرند و به درون فلز بروند؛ پالادیم در اثر مکیدن هیدروژن 10 درصد منبسط می‌شود و یک فشار بزرگ درونی بوجود می‌آید. آیا این فشار به قدری هست که بتواند دو اتم هیدروژن را به هم بچسباند و یک اتم هلیوم بسازد؟ وقتی محققان این ایده را با یک سیم پالادیمی آزمایش کردند مقدار بسیار ناچیزی هلیوم  به‌دست آوردند. اما بعد‌ها محققان متوجه شدند که این هلیوم تولیدی اصلا تولید نشده است بلکه از طریق هلیوم ناچیز جو وارد شیشه‌ی آزمایش شده است. چادویک و رادرفورد نیز با این جمله « وجود یک عنصر با تولید آن اشتباه گرفته شده است.» ادعای هم‌جوشی هیدروژن را به کل رد کردند. اما در سال 1989 فلایشمن و پونز اعلام کردند که هم‌جوشی هسته‌ای پایداری را در الکترولیز آب سنگین با استفاده از الکترود‌های پالادیمی مشاهده کرده‌اند. پالادیم، دوتریم را هم مثل هیدروژن جذب می‌کند اما هم‌جوشی آن به شرایط استثنایی آن‌چنانی ندارد.
 
اما برعکس ادعای آن‌دو، فیزیکدانان باور داشتند که برای حفظ و دوام هم‌جوشی بدون شرایط استثنایی میسر نیست. با این حال در ماه‌های بعد چندین آزمایشگاه دیگر «هم‌جوشی سرد» را موفقیت‌آمیز را اعلام کردند. فیزیکدانان معتقد بودند که اگر این انرژی واقعا از هم‌جوشی دوتریم آزاد شده باشد باید مقدار کشنده‌ای تابش نوترونی هم رها شده باشد. در ضمن تجمع این مقدار هیدروژن وقوع یک انفجار کاملا شیمیایی را بسیار محتمل می‌کند. 
 
تا پایان سال 1989 هم‌جوشی سرد برای همه به جز اقلیتی از طرفداران پروپاقرص آن بی‌اعتبار شده بود و دانشمندان با تحیر و نیز با نگاهی تازه و تحسین‌‌آمیز به خصوصیات منحصربه‌فرد پالادیم قضیه را کنار گذاشتند.
 
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 11:57 بازدید : 104 نویسنده : بنیامین فضلی


 

کادمیم سولفید یک ترکیبی است که استفاده‌ها و کاربردهای بسیاری دارد. زنگ تفریح این بار درباره‌ی طرز تهیه‌ی این ترکیب و خواص آن و اثرات آن بر بدن انسان اختصاص دارد.
کادمیم سولفید یک ترکیبی شیمیایی با فرمول CdS می‌باشد. این ترکیب به رنگ زرد و یک ترکیب نیمه‌رسانا می‌باشد. این ترکیب در دو کانی متفاوت یک با نام هگزا گرینوکیت ( همان کادمیم سولفید طبیعی) با نام لاتین Hexagonal greenockite و دیگری هالییت مکعبی ( کانی از دسته‌ی اسفلریت‌ها مانند ZnS و FeS) با نام لاتین Cubic hawleyite استخراج می‌شود. دارای خواص بسیار کاربردی است که باعث شده است امروزه این ترکیب بسیار مورد توجه قرار گیرد. 
 
سه بخش بعدی جزئیاتی را در مورد آماده‌سازی این ترکیب و خواص آن و در مورد سمی بودن آن بیان می‌کند.
 
 
 
 
 
 
آماده‌سازی کادمیم سولفید
 
کادمیم سولفید را می‌توان با اضافه کردن یون گوگرد به محلول نمک کادمیم و ته‌نشین شدن کادمیم سولفید به‌دست آورد، بنابر معادله‌ی زیر:
 
این روش در قدیم با آنالیز گراوی‌متری (وزن‌سنجی) مورد استفاده بود. با ایجاد رنگدانه‌های زرد در محلول می‌توان پی به ته‌نشین شدن این ترکیب برد، سپس با شستن آن برای از بین بردن محلول نمک کادمیم و در ادامه عملیات تکلیس (تکلیس یا کلسیناسیون روشی است در علم شیمی برای از بین بردن رطوبت و در اصل خشک کردن نمونه)، سپس آن را آسیاب کرده و به صورت پودر تبدیل می‌کنند. در مصارف صنعتی ار فیلم (پوسته‌ی بسیار نازک) کادمیم سولفید به عنوان نیمه‌هادی و همین‌طور رسوبگیری استفاده می‌شود، به تازگی تحقیقاتی نیز بر روی کاربرد آن در هیدرولیز تیوریا (thiourea) یک ترکیب با فرمول Sc(NH2)2 و استفاده‌ی CdS به عنوان منبع آنیون سولفید و تولید محلول بافری نمک آمونیم برای کنترل pH استفاده می‌شود. این ترکیب را می‌توان از آلکیل‌های کادمیم نیز تولید کرد، برای مثال واکنش میان دی‌متیل کادمیم با دی‌اتیل سولفید می‌توان به یک فیلم از کادمیم سولفید رسید.
 
خواص و کاربردهای کادمیم سولفید
 
1) این ترکیب در اسیدها حل می‌شود و این امر باعث ایجاد روش‌هایی برای عصاره‌گیر رنگدانه‌های آن می‌باشد. 2) CdS به عنوان کادمیم زرد شناخته می‌شود و با اضافه کردن سلنیم ویون سلنیم می‌توان رنگ آن را از  رنج زرد به نارنجی و تا قرمز کنترل کرد. این زنگدانه‌های تولید شده به دلیل پایداری بالایی که در برابر گرما، نور و شرایط شیمیایی متفاوت دارند بسیار مورد توجه هستند. 3) وقتی به محلول سولفید که حاوی کادمیم می‌باشد نور بتابانیم باعث تولید گاز هیدروژن می‌شود. 4) رسانایی این ترکیب با تابش نور افزایش می‌یابد، این دلیل مناسبی است که از آن به عنوان فتورزیستور استفاده شود.
5) از فیلم CdS در تولید ترانزیستورها استفاده می‌کنند.
 
سمی بودن کادمیم سولفید 
 
کادمیم سولفید تقریبا دارای خطرهایی می‌باشد که با استفاده از عینک‌های مخصوص و دستکش و ماسک می‌توان آن را به حداقل رساند. کادمیم سولفید بسیار اشتعل‌پذیر بوده و با  آتش گرفتن از خود گاز سمی که با سوزش و تحریک دستگاه تنفسی و چشم همراه است خارج می‌کند. استنشاق کادمیم سولفید باعث سرفه و سوزش و قرمزی در چشم‌ و گلو می‌شود و ادامه‌دار بودن آن باعث ایجاد حالت تهوع و اسهال شدید می‌شود. مجاورت زیاد بدون استفاده از پوشش‌های مناسب می‌تواند باعث اثرات بسیار مضری بر کلیه، استخوان‌ها و دستگاه تنفسی بگذارد و باعث اختلالات کلیوی، التهاب‌های مزمن و پوکی استخوان شود. حتی گزارشاتی از سرطان‌زا بودن این ترکیب نیز ثبت شده است. 
 
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 11:56 بازدید : 197 نویسنده : بنیامین فضلی
 

یکی از دلایلی که باعث می‌شود ما عاشق برف باشیم تمیز و خالص بودن و سفیدی آن می‌باشد. قطعا اگر برف سفید نبود دیگر ما آن را برف صدا نمی‌کردیم. اما اگر با هم فکر کنیم می‌بینیم که این کمی عجیب به نظر می‌رسد که برفی که دسته‌ای از کریستال‌های یخ به هم‌چسبیده است دارای رنگ سفید است و چرا همان رنگ شفاف یخ را حفظ نکرده است؟ در این زنگ تفریح در این مورد صحبت خواهیم کرد ولی ابتدا باید بدانیم که چه چیزی باعث ایجاد رنگ در هر چیزی می‌شود.
یکی از دلایلی که باعث می‌شود ما عاشق برف باشیم تمیز و خالص بودن و سفیدی آن می‌باشد. قطعا اگر برف سفید نبود دیگر ما آن را برف صدا نمی‌کردیم. اما اگر با هم فکر کنیم می‌بینیم که این کمی عجیب به نظر می‌رسد که برفی که دسته‌ای از کریستال‌های یخ به هم‌چسبیده است دارای رنگ سفید است و چرا همان رنگ شفاف یخ را حفظ نکرده است؟ در این زنگ تفریح در این مورد صحبت خواهیم کرد ولی ابتدا باید بدانیم که چه چیزی باعث ایجاد رنگ در هر چیزی می‌شود.  
 
چه چیزی باعث ایجاد رنگ می‌شود؟ 
 
برای این که متوجه شویم که این سفیدی از کجا آب می‌خورد باید ابتدا بدانیم چرا چیز‌های متفاوت رنگ‌های متفاوتی دارند و قضیه‌ی این گوناگونی رنگ‌ها چیست. نور مرئی از یک سری نورها با فرکانس‌های متفاوتی تشکیل شده است و زمانی که ما چیزی را به رنگ خاصی می‌بینیم در اصل چشم ما آن فرکانس را یافته است.
 
اجسام متفاوت دارای رنگ‌های متفاوتی هستند، چون هر ذره‌ی مخصوص باعث می شود که جسمی که از آن  ساخته شده است دارای فرکانس ارتعاشی متفاوتی شود. پس وقتی که به یک جسم نور تابیده می‌شود، انرژی آن توسط مولکول‌ها و اتم‌های آن جسم مقدار معینی از انرژی نورانی را جذب می‌کنند. پس تفاوت رنگ اجسام به دلیل تفاوت انرژی جذب شده‌ی هر کدام از آن‌ها از انرژی نورانی تابیده شده می‌باشد.
 
حالا، هنگامی که نور به جسم برخورد می‌کند می‌تواند دو اتفاق بیفتد. 1- برخی از آن جسم عبور می‌کند. اگر این اتفاق بیفتد جسم به صورت شفاف دیده می‌شود. 2- اما در اکثر اجسام هنگامی که نور به آن‌ها می‌تابد بیش‌تر نور تابیده شده توسط سطح آن جسم بازتاب یا جذب می‌شود که در نتیجه مقدار نور کمی یا اصلا از میان جسم عبور نمی‌کند که این اجسام بنابر نوری که عبور می‌دهند یا نمی‌دهند، به صورت نیمه‌شفاف و مات دیده می‌شوند.
 
رنگ اجسام مات از ترکیب رنگ‌هایی که جذب نمی‌شوند (بازتاب می‌شود به چشم ما) ایجاد می‌شود. برای مثال در شکل زیر تنها رنگ زرد بازتاب می‌شود.
حالا نوبت به برف است؛ برف آب یخ‌ زده‌ای است و در ضمن همه‌ی ما می‌دانیم که آب یخ زده شفاف و بی‌رنگ است، پس این رنگ سفید از کجا آمده است؟ در اصل یخ شفاف نیست بلکه نیمه‌شفاف است و این بدین معناست که نور مستقیما از همان مسیری که وارد می‌شود (موازی آن) خارج نمی‌شود. این اتفاق به دلیل فعل‌وانفعالاتی است که فوتون‌ها (ذرات تشکیل‌دهنده نور) با مولکول‌های یخ انجام می‌دهند. در نتیجه نور وارد شده به یخ در جهت متفاوتی از مسیر اولیه‌ی خود از یخ خارج می‌شود.
 
 کریستال برف
برف هم کریستال‌های یخ منظم به هم‌چسبیده‌ای است که وقتی نور وارد آن می‌شود توسط لایه‌ی کریستالی اولیه جهت آن تغییر می‌کند، این اتفاق در لایه‌های بعدی نیز اتفاق می‌افتد و در پایان باعث می‌شود که نور وارد شده کاملا به عقب بازتاب شود. این عمل را کریستال برف بر تمام فرکانس‌های مختلف نور مرئی انجام می‌دهد که باعث می‌شود نور ترکیب شده از تمام فرکانس‌ها به چشم ما بازتاب شود. ترکیب تمام فرکانس‌های نور مرئی همان رنگ سفیدی است که ما می‌بینیم. این اتفاق را می‌توان دلیلی برای آفتاب سوختگی شدیدی که در هنگام مجاورت با برف ایجاد می‌شود (مثلا در اسکی) دانست. پس نتیجه‌ی پایانی که ما می‌بینیم همان برف سفید است.
1
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 11:55 بازدید : 150 نویسنده : بنیامین فضلی
 

در این زنگ تفریح می‌خواهیم در مورد خواص و کاربردهای هیدروبرمیک اسید صحبت کنیم و در پایان نیز با بیان مقابله با خطراتی از جمله خوردن و تماس با آن این زنگ تفریح را تمام خواهیم کرد.

یکی از قوی‌ترین اسیدهای معدنی شناخته شده، اسید هیدرو برومیک است که با حل کردن هیدروژن برمید در H2O (آب) تولید می‌شود. فرمول شیمیایی این اسید HBr می‌باشد. نام‌های دیگری که این اسید به آن‌ها نیز شناخته می‌شود اسید برمیدریک و هیدروژن برمید اسید نیز می‌باشد. هیدروبرمیک اسید را می‌توان در آزمایشگاه‌ها تهیه کرد که برای این کار از ترکیب‌های SO2، Br2 و آب استفاده می‌شود. ابتدا هیدروژن برمید (بدون آب) را تهیه می‌کنند و سپس آن را در درون آب حل می‌کنند. از روش‌های دیگری که برای تولید این اسید استفاده می‌شود عبارت‌اند از: در صنعت توسط واکنش میان فسفر و سولفور و آب و روش دیگر نیز روش فرآیند الکترولیتی است.

 
خواص هیدروبرومیک اسید
 
خواص این اسید بسیار کارا در زیر دسته بندی شده است: 
 
1) رنگ هیدروبرومیک می‌تواند از شفاف و بی‌رنگ تا زرد کم‌رنگ تغییر کند و در ضمن دارای بوی تندی است.
 
2) نقطه‌ی جوش این اسید 122 درجه بوده و این در حالی است که دمای ذوب آن 11- درجه‌ی سلیسیوس می‌باشد. 
 
3) هیدروبرمیک اسید دارای جاذبه‌ی مخصوص 1.5 می‌باشد [جاذبه‌ی مخصوص یا Specific Gravity برابراست با دانسیته‌ی ماده (اینجا هیدروبرمیک اسید) تقسیم بر دانسیته‌ی آب 4 درجه‌ی سلیسیوس که 1000 کیلوگرم بر متر مکعب است و واحد ندارد.]، و این اسید به عنوان یک مایع با حلالیت بینهایت شناخته می‌شود.
 
4) این اسید در دمای اتاق کاملا پایدار بوده و هیچ مشکلی در نگهداری آن پیش نخواهد آمد. ولی در معرض نور و هوا تغییر رنگ می‌دهد و تیره می‌شود.
 
5) این اسید وقتی که با ترکیب‌ها و عناصری که در ادامه گفته می‌شود تماس پیدا کند به شدت واکنش می‌دهد که آن‌ها عبارت‌اند از: آمونیاک، گاز فلوئور، اوزن، فلزات قلیایی، اکسید‌های آهن، اکسیدان‌های قوی و فلزات.
 
6) بخارهای سمی برمید در صورتی که دمای HBr به حد تجزیه برسد متصاعد می‌شود.
 
7) ثابت تفکیک اسید برمیدریک 9- می‌باشد که این بدان معناست که این اسید حتی از کلریدریک اسید نیز قوی‌تر است.
 
کاربردهای این اسید
 
هیدروبرمیک اسید در فروشگاه‌ها قابل دسترس و برای خریداری می‌باشد و با علظت‌ها 48 تا 62 درصد به فروش می‌رسد. این اسید دارای استفاده‌های بسیاری می‌باشد، برخی از مصارف آن را در زیر لیست کرده‌ایم:
 
- هیدروبرمیک اسید در هیدروبرموناسیون الیفینی‌ها مورد استفاده است. ( الفینی‌ها گروهی هستند که دارای پیوند دوگانه بوده و شاخه‌ی فرعی آن‌ها نیز یک هیدروکربن است مانند پروپیلن CH2=CH-CH3 یا ساده‌ترین الفینی که اتیلن می‌باشد CH2=CH2)
 
- از این اسید برای تولید آلکیل برمید‌ها و استفاده‌ی آن‌ها در تولید الکل‌ها استفاده می‌شود. همین‌طور در واکنش‌های اکسیداسیون از هیدروژن برمید به عنوان کاتالیزور استفاده می‌شود که برای تبدیل هیدروکربن‌های آلیفاتیکی (یعنی در ساختارشان دارای حلقه نیستند مثلا شبیه به بنزن دارای حلقه نیستند.) به پروکسیدها و کتون‌ها و اسیدها کاربرد دارند. در پایان نیز در مصارف صنعتی در فرآیندهای پلیمریزاسیون، ایزومریزاسیون، هیدروژن‌زدایی و استری کردن مورد استفاده‌اند.
 
کنترل خطرات احتمالی
 
این اسید جزء مایعات بسیار خورنده بوده و به راحتی می‌تواند بافت‌های بدن را بسوزاند، و در صورت تماس زیاد با آن می‌تواند باعث تحریک دستگاه تنفسی و چشم شود. استنشاق یا خوردن این اسید مرگبار می‌باشد و پیشنهاد می‌شود که برای کار با این اسید از اتاق‌هایی که دارای تهویه مناسبی می‌باشند، استفاده کنید.
 
حتما پس از هر بار استفاده از این اسید دست‌ها را کاملا با آب شسته و در صورتی که این اسید با چشم شما تماس پیدا کرد سریعا آن را با آب کافی بشویید. (سوزش آن پس از شست و شو تا 15 دقیقه ادامه دارد.) در صورتی هم که فردی مقداری از این اسید را خورد، باید سریعا مقدار زیادی آب بنوشد. (از وادار کردن فرد به استفراغ کردن، جدا خودداری کنید.)
 
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 11:55 بازدید : 162 نویسنده : بنیامین فضلی

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • جستجو



    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3326
  • کل نظرات : 43
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 150
  • آی پی دیروز : 128
  • بازدید امروز : 334
  • باردید دیروز : 602
  • گوگل امروز : 25
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 6,343
  • بازدید ماه : 11,733
  • بازدید سال : 81,255
  • بازدید کلی : 1,031,404
  • کدهای اختصاصی
    Instagram