loading...

سیگما

   چکیدهدو ملت یهود و ایران سابقه ی دیرینه ی آشنایی و مراودات فرهنگی و سیاسی و اجتماعی با یکدیگر دارند، که درازی زمانی آن به دوهزارو پانصد سال پیش می رسد. دو ملت از قدیم ترین و متمدترین اقوا

   چکیده

دو ملت یهود و ایران سابقه ی دیرینه ی آشنایی و مراودات فرهنگی و سیاسی و اجتماعی با یکدیگر دارند، که درازی زمانی آن به دوهزارو پانصد سال پیش می رسد. دو ملت از قدیم ترین و متمدترین اقوام ساکن در شرق و در خاور میانه می باشند.

دو ملت یهود و ایران در گذر چند هزارساله ی تاریخی یکدیگر در نگاهی کلی یک رابطه ی دوستانه و تمدن ساز را رقم زدند؛ شاهد ادعای روابط دوستانه ی این دو قوم کهن متون مقدس یهودیان می باشد که از خسروان و شاهنشاهان ایران به نیکی یاد نموده است و کوروش هخامنشی را با عنوان منجی یهود نام برده و دیگر دلیل بر این مدعا آرامگاه چهار پیامبر یهود در خاک ایران است که همواره تاریخی چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام در زمره ی امکنه ی مقدسه می بوده برای ایرانیان غیر یهودی. در این پژوهش به برسی این چهار پیامبر و جایگاه دینیشان و اوضاع جغرافیایی و پیشینه ی تاریخی آرامگاههایشان می پردازیم. 


بقیه در ادامه مطلب

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقدمه

موسی پیامبر حدود سال 1350 ق.م در زمان فرعون رامسس دوم در مصر چشم به جهان می گشاید. او از قوم عبرانی و تبار ابراهیم می بوده، گرچه نام دینی را که برای قومش آورد بعدها یهودیت نام دادند ولی در حقیقت شریعت ابراهیم بود که در زمان وی مرحله ی دیگری از آن دین نزول یافت.پس از موسی چهل و هشت پیامبر و هفت پیامبر زن (سارا،مریام،دوورا قاضیه،حنا،اوی گائیل،حولدا و استر) ظهور نمودند. در تلمود میگلا 14 الف آمده است ((نبوت پیامبران پس از موسی به هیچ وجه با آنچه موسی در تورات نوشته است متناقض نیست و چیزی بر آن نیفزوده یا کم نکرده بجز قانون خواندن کتاب استر در شب و روز عید پوریم. موسی مطالب تمام انبیا را گفت و هم مطالب خود را. و هر پیامبری که بعدا نبوت کرد نبوتش نمونه ای از نبوت موسی بوده))(شمورت ربا،42/8،کهن،ص141).

از میان چهل و هشت پیامبر مرد و هفت پیامبر زن چهار نفر از ایشان در خاک ایران مدفونند که عبارتند از : حبقوق،دانیال،مردخای و استر(هدسه). در این پژوهش به بحث در مورد زندگی و کتب و مخصوصا حضور این چهار پیامبر در ایران می پردازیم.

حبقوق نبی

حبقوق در لغت به معنی کسیست که به آغوش کشید او یکی از پیامبران غیراولولعزم است و از مکان و زمان تولدش اطلاع درستی در دست نیست. برخی تولدش را در دوره ی سلطنت یهویاقیم حدود 607ق.م (هاکس،ص312) و برخی دیگر وی را با منسه (698/642ق.م)معاصر دانسته اند. وی فرزند زنی به نام شونامیت است که نوازنده ی مراسم مذهبی در معبد سلیمان بود و مردی به نام یشوعا از پشت لاوی است(جودائیکا،7/1016).از آنجا که وی در کتابش به حمله ی آشوریان اشاره نموده چنین به نظر می آید که در اورشلیم می زیسته و با حمله ی بخت النصر(586ق.م) به اسارت به بابل برده شده و کتابش را کمی بعد از به قدرت رسیدن آشوریان نوشته (فرهنگ کتاب مقدس،ص355).تاریخ تدوین کتابش قبل از سال 612 ق.م است یعنی پیش از سقوط کامل قوم آشوری (دایره المعارف بریتانیکا،5/600) وی معاصر دانیال نبی بوده و در حقیقت هشتمین نبی از دوازده نبی صاحب کتاب در عهد عتیق است زین رو در آثار بسیاری که نقوش برجسته روی چوب و درهای مکانهای مقدس است چون نقوش روی در سانتا سابینا در رم در قرن 5 میلادی نقش او غالبا به همراه دانیال نبی دیده می شود وی صاحب شهود و طی العرض بود(جودائیکا،7/1018) شهود او و طی العرضش با انتقال جسمانی وی همراه بوده (دایره المعارف دین و اخلاق،2/151) و کتابش از سه باب 56 آیه تشکیل می شود؛ باب یکم و دوم نقل قول و باب سوم نیایش است. در باب یکم شکایت به درگاه خدا می بردکه اجازه داده آشوب و بی عدالتی در سرزمین او حاکم شود حبقوق به خاطر بیان چنین آیه ای در ابتدای کتابش مورد توجه و عنایت مسیحیان است چرا که آنان این آیه را به ظهور عیسی مسیح نسبت می دهند.

برخی علما شک دارند که باب سوم کتابش از آن خود وی بوده باشد زیرا موضوع آن کاملا با دو باب اول فرق دارد.  در این باب نیایشهایی آمده که ظاهرادر جواب درخواست و گله مندی دو باب اول و دوم است. بر اساس باب سوم سرودهای بسیاری در میان مسیحیان ساخته شده و موسیقی خاصی را از آن الهام گرفته اند(جودائیکا،7/1018).از چگونگی زندگی حبقوق خبر درست در دست نیست همین قدر می دانیم که آرامگاه وی در تویسرکان نزدیک همدان قرار دارد. البته هیچ مدرکی نداریم که نشان دهدوی در ایران می زیسته و در تویسرکان دفن شده است گزارشاتی که می گویند وی با بنی اسرائیل به بابل تبعید کشته هیچ مبنای تاریخی ندارد مع اوصف مقبره ی حبقوق برای یهودیان و مسلمانان محترم است حتی امروزه در این زیارتگاه زیارتنامه ای از مجلسی نصب گردیده و مسلمانان به هنگام زیارت حبقوق آن را می خوانند.

داویدد بت هلیل که در حدود سال 1824 م به تویسرکان آمده گزارشی درباره ی مقبره و اعتقادات یهودیان محلی آورده است(سرودی11/425).

این بنا در جنوب غربی تویسرکان واقع می باشد بنای آن را یک برج مدور با سقف مخروطی شکل درست شده و به نظر می آید از جهت بنا و شکل ساختمان از ابتدا تا امروز تغییر چندانی به خود ندیده مگر به واسطه ی خرابی های مختصری که مرمت گشتهگنبد کنونی ساختمان داری سه طاق است که روی یکدیگر بنا شده بدنه ی ساختمان هشت سطحی است و بر روی هر هشت سطح خارجی طاق نماهایی با کتاشی کاری ساخته شده به خاطر بدنه ی مدور و از لحاظ معماری در برابر طوفان و زلزله کاملا مقاوم است و به واسطه ی سقف مخروطی در برابر برف و باران محفوظ مانده. این بنا دارای یک در ورودی است در زیر آرامگاه یک گور دیگری به صورت سرداب وجود دارد که سالها از انظار مخفی می بوده تا اینکه در سال 1963م در اثر سرقتی که در آنجا انجام شد و نقبی که در زیر زمین کنده شده بود این سرداب هویدا گردید. این سرداب محوطه ای به طول سه متر و عرض یک متر و ارتفاع هفتاد و پنج سانتیمتر است و در کنار سرداب طاقچه ی کوچکی قرار دارد که گویا جای چراغ و کتاب بوده است.

در سال 1993م دستبرد دیگری صورت می گیرد که گمان می رفت جسد حبقوق را دزدیده باشند ولی با برسی های انجام شده جسد دست نخورده مانده بود(فوزی،ص50-42)مقدم،ص207-203؛ستوده6189-6191).

 

دانیال نبی

 دانیال در اصل عبری می باشد و به معنی خدا حکم کرده است(جودائیکا،5/1274) یا خدا حاکم من است آشوریان او را بلشصر نامیدند(هاکس،ص366) پس از یهواحاز که سه ماه پادشاه بود و به دست فرعون مصر اسیر شد و در آنجا مرد برادرش یهویاقیم پادشاه شد در زمان وی بختنصر به اورشلیم حمله کرد و هژده هزار اسیر به بابل برد که هزار نفر ایشان پیامبران یهود بودند بعد از یهویاکین پسر او پادشاه شد(یعقوبی،ص78)وی به همراه سه تن از یارانش به نامهای حنینا و میشائیل و عزریا به اسارت به بابل آورده شدند تا در دربار آموزش بینند و در خدمت بختنصر باشند . واژه ی دانیال در سه مورد در عهد عتیق به کار رفته 1- در مورد قدیسی که پیش از موسی پیامبر زندگی می کرده و در کتاب حزقیال 14/14 آمده: (گرچه این سه مرد یعنی نوح و دانیال و ایوب در آن باشند خداوند یهوه می گوید که ایشان جانهای خود را به عدالت خویش خواهند رهانید) 2- نام پسر داوود طبق کتاب اول تواریخ 3/1: 3- نام پیامبر دوره ی اسارت بر طبق کتاب عزرا 8/2 و نحمیا10/7. وی پادشاهی نبوکدنصر،بلشصر،کوروش و داریوش را دید(دانیال بابهای 4 و 6) تلمود منکر پیامبری اوست گرچه ذکاوت او تمام هوشمندان جهان را تحت تاثیر قرار می دهد(جودائیکا،5/1274)

کتاب دانیال در 600ق.م به زبان آرامی نوشته شده و ملحقاتی در 166ق.م به آن اضافه گردیده گویا نوشتن کتاب برای دانیال به زبان آرامی آسانتر از زبان عبری می بوده(فرهنگ کتاب مقدس،199)؛ کتابش از پیچیدگی برخوردار است نه تنها به لحاظ نقل قولهای گوناگون بلکه به لحاظ زبان آرامی توان گفت کتاب دانیال ادامه ی غیب گویی رسالت کهن است اما با تغییر شکل قابل ملاحظه ای که امروزه آن را مکاشفه می نامیم قدمایی چون اشعیا (باب 24 الی 27) و یوئیل نیز از پیشگامان این نوع غیب گویی ها بودند اما از زمان مکابی ها شکل جدید دیگری جای این رویه را بگرفت که از آینده ی دورتری پیشگویی می نمود کتاب دانیال در زمان آنتیوخوس اپی فانس نوشته شد تا مرهمی برای قدیسین در بند و تحت ظلم باشدو نوشتن کامل آن به سه قرن درازا انجامید(دایره المعارف دین و اخلاق،2/568).

کتاب دانیال را می توان به دو بخش تقسیم نمود بخش یکم از باب 1 تا 6 که شامل شش داستان می شود و به سوم شخص نوشته شده و در مورد پیروزی دانیال و یارانش در دربار نبوکد نصر می باشد؛بخش دوم غالبا در مورد پیشگویی ها و نبوتهاست. از این میان بخش نخست که بیشتر جنبه ی تاریخی دارد و مخصوصا داستان داستان ششم آن که در مورد ارتباط دانیال با دربار ایران است؛ خلاصه ای از این داستان در زیر آورده می شود:

در زمان داریوش جانشین بلشصر به سبب قدرت و منزلتی که دانیال می یابد والیان ولایات بروی حسد بردند و نزد داریوش رفتند و با توطئه ای از شاه خواستند تا هرکسی را که تا سی روز از خدایی یا انسانی جز او مسئلتی خواست در چاه شیران اندازد و شاه فرمان را امضا نمود اما دانیال پنجره ی بالای خانه ی خود را به سمت اورشلیم باز نمود و هر سی روز زانو می زد و دعا می خواند پس به نزد داریوش رفتند و خبر به وی دادند و دانیال را به چاه شیران انداختند و سنگی بزرگ نیز بر درش گذاشتند اما وی همچنان به دعا خواندن ادامه داد صبح روز بعد شاه وی را زنده یافت دانیال بعد از این اعجاز و رهایی از بند شیران سرنوشت بنی اسرائیل را در شهود دید در حالی که به پیامبران بعد از او یعنی حجی،ذکریا و ملاکی چیزی نشان داده نشد(جودائیکا5/1276 و باب 6 از کتاب دانیال).

او همواره به روزه و دعا مشغول بود و در انتظار منجی موعود در میان ساحران خود را پاک نگاه داشت و هرگز با مشرکان نیامیخت(هاکس،ص366).

گفته شده است دانیال بود که از داریوش خواست تا اجازه دهد یهودیان به فلسطین بروند و برخی گفته اند وی بعد از فرمان کوروش به فلسطین رفت و برخی می گویند در شوش باقی ماند و همانجا مدفون گردید(جودائیکا5/127).

گفته ها در مورد محل زیست و درگذشت او متفاوت است در روایتی گفته شده دانیال در شوش به دنیا آمد اما مورخ معروف یهودی یوسفوسمحل نشو و نمای وی را اکباتان ماد دانسته (نتصر((دانیال))،657)در نوشته های ربانی گفته شده است که دانیال در سرزمین فلسطین چشم از جهان بست (مدارش ربا،تفسیرغزل غزلها،5/5 تلمودبابلیسهندرین 93 ب)

در روایتی دیگر محل وفات و خاک سپاری وی را بابل گفته اند (دایره المعارف یهود) در برخی منابع اسلامی هم مدفن اولیه ی وی را بابل گفته اند و انتقال پیکر وی را به شوش به ادوار بعد نسبت داده اند (بلاذری،134). در حکایتی دیگر آمده است مردمان شوش در زمانی که دانیال پیامبر می زیسته خواستار بودن وی در شوش گشته اند و با نیرنگها و فریبها توانسته اند رضایت بابلیان را برای سفر موقت دانیال پیامبر به شوش کسب نمایند(دیولافوا،151-152)ولی به هر حال در اخبار اسلامی که عده ی کثیری از یهودیان به آن باوری دارند گفته شده که دانیال بین شوشتر و دزفول در نزدیکی رود شاوور که شاخه ای از کارون است دفن شده در این جا روایت بلاذری در مورد مهاجمین عرب تازه مسلمان به شوش و مواجه ی آنان با آرامگاه دانیال را بیاوریم: ((...ابوموسی به شوش رفت و با اهل آنجا جنگ کرد...در قلعه ی ایشان خانه ای دید که بر آن پرده ای افکنده اند و پرسید ((چیست؟)) گفتند پیکر دانیال پیامبر در آن است؛ روزی پارسیان دچار قحط شدند و از اهل بابل خواستند که پیکر وی را بدیشان بدهند تا به یمن حضورش از خداوند طلب باران نمایند مردمان بابل نیز پذیرفتند،دانیال را بختنصر اسیر کرده به بابل آورده بود و وی در آنجا درگذشته بود ؛ ابوموسی در این باب نامه ای به عمربن خطاب خلیفه ی مسلمانان نوشت عمر پاسخ داد وی را کفن کنید و به خاک بسپارید ابوموسی نهری سد کرد چون آب آن بریده شد دانیال را در آن دفن کرد سپس آب را بر وی جاری ساخت(بلاذری همان جا؛یاقوت،3/189) گفته می شود عمر از مسلمانان در مورد دانیال اسستسفار کرد هیچ کس در موردش چیزی نمی دانست جز علی بن ابی طالب که به عمر می گوید :دانیال از پیامبران قدیم بوده و در زمان نبوکدنصر می زیسته است از این رو عمر دستور می دهد که با احترام جنازه ی دانیال را تدفین نمایند(دیولافوا،152).

حدود سال 1167م سیاحی با نام بنیامین تودلابب شهر شوش را دیده و در مورد جنازه ی دانیال و مقبره ی وی اطلاعات جالبی می دهد او پس از نقل نوبتی پیکر دانیال در هر سال به یک سمت رودخانه به سبب آنکه اهالی هر دوطرف می خواستند از برکت نعمت حضور پیکر دانیال پیامبر بهره برند می گوید سلطان سنجر سلجوقی هنگامی که به شهر درآمد از این کار با خبر شد و آن را موجب بی حرمتی بر دانیال دانست و دستور داد که آن پیکر را در تابوتی بلورین قرار دهند و درست در میان رودخانه با زنجیری آهنی بر پلی آویزان نمایند و نیز ماهیگیری در محدوده ی آن تابوت ممنوع گشت (دایره المعارف یهود،ذیل مدخل  دیولافوا152) ماهیگیری گویا تا قرن 12 م نیز ممنوع بود چون حمدالله مستوفی می گوید: به احترام این نبی هیچ کس از رودخانه ماهی نمی گیرد(نزهته القلوب،ص109).

به هر حال اینکه انتساب مقبره ی موجود در شوش به دانیال پیامبر تا چه اندازه حقیقت دارد و اینکه آرامگاههای دیگر نیز در قزوین و عراق و اسرائیل وجود دارد که به دانیال منصوب استتاثیری در باور قلبی یهودیان و مسلمانان ایران نسبت به تقدس این بنا نداشته و هر ساله عده ی کثیری مسلمان و یهودی به زیارت این آرامگاه می روند.

استر و مردخای

این دو پیامبر نامشان همواره با یکدیگرست زیرا هم عصر و بنا به قولی عموزاده ی یکدیگر بودند؛استر با از دست دادن والدینش تحت سرپرستی مردخای قرار می گیرد.

شهر همدان برای یهودیان بسیار با اهمیت است چون مقبره ی دو تن از پیامبرانشان در این شهر قرار دارد و همه ساله در زمستان به هنگامه ی جشن پوریم زیارتگاه یهودیان می باشد .

در قاموس کتاب مقدس آمده که مردخای به معنی شخصی کهکوچک و پرستنده ی مریخ است . وی از اسرای یهود و از خانواده ی شاول بود که به بابل کوچانیده شدند(ص79) در جای دیگر آمده مردخای از نام خدای بابل ماردوک گرفته شده است (دایره المعارف دین و اخلاق،10/505)مردخای فرزند بن یائربن شمعی بن قیس بنیامین بود(استر،2/7-5) چون نسبتش به شائول می رسید پس به طبقه ی بالای جامعه تعلق داشت (کتاب دوم پادشاهان،24/14)وی در زمان داریوش به پیامبری مشغول شد.

در قاموس کتاب مقدس(ص49)آمده که استر از ریشه ی فارسی به معنی ستاره و از عبری به معنی درخت است او دختر ابی حایل بود که در 500 ق.م پسرعمویش مردخای او را سرپرستی می کرد در جای دیگر اشاره شد که استر از نام از نام الهه ی بابلی ایشتر گرفته شده و نبرد ماردوک و ایشتر نماد بهار و روشنایی با تاریکی و زمستان را نشان می دهد.جشن پوریم نیز که در نیمه ی دوم آخرین ماه زمستان برگزار می شود کاملا نشان دهنده ی خدای خورشید و بهار یعنی ماردوک بر زمستان است . به هرحال علی رغم نگرش منفی که بعضی ها مانند هرتسفلد در کتاب هنرشناسی ایران و جاست رو (دایره المعارف دین و اخلاق10/505) و نیز فرهنگ کتاب مقدس،269)به وجود تاریخی این دو دارند اما شواهد بسیاری نشان از واقعیت آن دو در زمان خشایارشا شاهنشاه هخامنشی را دارد (لوی،ص263). هرتسفلد درباره ی آثار عصر ساسانیان و بناهای سابق یهودیان در ایران مانده می نویسد که مزار استر در همدان از آثار یهود است و قدیمی ترین قسمت آن زیرزمین آرامگاه است که دهانه ی کوچکی در آن قرار دارد و راس گنبد آن دو یادگار چوبیست که یکی قدیمی و مرتبط به دوره ی مغول و دیگری تقلیدی از اصل آن می باشد(گویا اصل فروخته شده) بانی این مقبره دو برادری بودند که هر دو ملقب به جمال ادوله بودند و یکی وزیر مالیه ی سلطان ارغون خان بود . این آرامگاه در سال 1602 م ساخته شد . دکتر لوی اشاره می کند چهارقرن قبل از ارغون شاه فردی بنام بنیامین اهل تودلا صحبت از مقبره ی استر می کند و می گوید که 1500 سال است مورد اعتقاد مردم می باشد و این سندیست بر حقیقت وجودی آن دو که پس از مرگ خشایارشا شاهنشاه هخامنشی از شوش به همدان مهاجرت کرده اند (ص266)البته هرتسفلد احتمال دیگری هم می دهد از نظر او شوشیندخت دختر راس الجالوت و همسر یزدگرد سوم ساسانی در یکی از مقابر دفن شده است.

مردخای کتابی در عهد عتیق ندارد ولی گویا کتاب استر به دست او نوشته شده است . تا قرن دوم میلادی برخی از فقهای یهود رسمیت کتاب استر را رد می کردند و مسیحیان اولیه در آن شک داشتند (فرهنگ کتاب مقدس،269) .

به نظر نمی آید تالیف کتاب استر زودتر از نیمه ی دوم ق.م باشد (دایره المعارف دین و اخلاق،10/505) . سبک عبری کتاب تلاش فردی را نشان می دهد که خواسته از سبک کهن تقلید کند زیرا به زبان آرامی آشنایی داشته و چندین نام پارسی در میان سطور دیده می شود. این کتاب ظاهری داستانی دارد ولی می خواهد چگونگی شکل گیری عهد پوریوم و تاریخ سیاسی را که در جامعه ی تبعیدی موثر بود و نیز خواست خدا را شرح دهد . در این کتاب از نام اعظم خدا((یهوه)) یاد نشده است(فرهنگ کتاب مقدس،269) ولی در واقع استر نماد خشم خداست همچنین صحبتی  از قوانین مذهبی جز اشاره به سه روز روزه او نمی کند و تنها توجه استر به بقای قوم یهود است و آزادی آنها از چنگال اسارت بود(زنان در کتاب مقدس عبری،79) بر اساس داستان طرح شده در کتاب استر این زن به همسری خشایارشا شاهنشاه هخامنشی در می آید و به مقام شهبانویی ایران می رسد و موفق می شود توطئه ی هامان وزیر را در قتل عام یهودیان خنثی نماید و کار بدانجا می رسد که خود هامان به دار آویخته می شود و جان همکیشان یهودی نجات می یابد. در قرون وسطی نقش استر و شخصیتش به سه علت شدیدا مورد توجه یهودیان اروپا قرار می گیرد:

یک: نماد یک یهودی درباری است که همه چیز را به خطر می اندازد تا قوم دربند و وحشت زده اش را نجات دهد.

دو: به عنوان یک یهودی پنهان (بدون اشاره به نام خدا در کتابش در حلقه ی عرفانی نماد پنهان شخینا(حضور مونث الهی)) در عالم و در تبعید یهودیان  بود.

سه: او در میان مارانوهای اسپانیا دارای اهمیت بسیار بود زیرا نماد مبدل بودن یهودیان اسپانیا را نشان می داد(دایره المعارف دین،5/166)

نتیجه گیری

با برسی پژوهش پیش رو می توان به این اندیشید که دو ملت یهود و ایران دارای سابقه ی دیرینه ی تعامل خوب با یکدیگرند. آرامگاههای پیامبران یهود در ایران همواره برای ایرانیان غیر یهودی نیز اماکن مقدس محسوب می گشته چه دوره ای که ایرانیان پیرو دین زردشت بودند این مزارها را مقدس می شمردند و در نگاه داری از آنها سعی و کوششی بسیار می داشتند چه دوره ای که بعد از حمله ی اعراب مسلمان به اسلام گرویدند باز این اماکن از تقدسشان نه تنها کم نشد بلکه باز به شکل مکانهای مقدس زیارتگاه ایرانیان مسلمان گشت و چنان تقدیس گردید که می پنداری ایشان از پیامبران ایرانیان می بوده اند. ساکنان یهودی ایران که نزدیک دوهزاروپانصد سال از هجرتشان به ایران می گذرد همچنان در ایران به دین نیاکان خود مانده و در کنار سایر ایرانیان می زیند و این هم دلیلی برای خوب زیستن یهودیان و ایرانیان است که سالیان سال است در کنار هم روزگار سپری می نمایند.

 

 

منابع

1.       بلاذری،احمدبن یحیی،فتوح البلدان،ترجمه ی آذرتاش آذرنوش،سروش،1364

2.       دیولافوا،ژان،سفرنامه،ایرج فره وشی،دانشگاه تهران،1355

3.       رامیار،محمود،بخشی از نبوت اسرائیلی و مسیحی،بی نا،1352

4.       فوزی،ولی الله،حبقوق نبی،دارلفکر،1372 قمری

5.       کتاب مقدس،بی تا،بی نا

6.       کهن،ابراهام،گنجینه ای از تلمود،فریدون گرگانی،تهران،یهوداحی،1350

7.       لوی،حبیب،تاریخ یهود در ایران،تهران،1334

8.       مستوفی،حمدالله،نزهه القلوب،محمد دبیر سیاقی،تهران،طهوری،1336

9.       مقدم،محمد،تویسرکان،اقبال،1378

10.    هاکس،جیمز،قاموس کتاب مقدس،اساطیر،1377

11.    یاقوت حموی،معجم البلدان،محمدامین خنجی،قاهره 1906

12.    یعقوبی،احمد،تاریخ یعقوبی،ابراهیم آیتی،1362

13.   Encyclopedia Judaica”Jerusalem”1972

14.   The Encyclopedia of Religion”ed.by Eliade”vol.4

15.   The Encyclopedia of Religion”and Etbics”vol.2

16.   Women in Hebrow Bible”ed.Alice Bach”Routhledge 1999.

 

درباره مقاله و جزوه ,
نظرات (0) تاریخ : سه شنبه 16 دی 1393 زمان : 13:54 بازدید : 96 نویسنده : بنیامین فضلی
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • جستجو



    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3326
  • کل نظرات : 43
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 156
  • بازدید امروز : 106
  • باردید دیروز : 374
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 26
  • بازدید هفته : 106
  • بازدید ماه : 11,879
  • بازدید سال : 81,401
  • بازدید کلی : 1,031,550
  • کدهای اختصاصی
    Instagram