loading...

سیگما

فیزیک

 
گفته همین چند صد سال آینده ممکن است کلک بشریت کنده شود، با این حساب فعلا فکر به هزار سال و میلیون سال بعد را بی خیال شوید

فضا

 

 

 

«استفان هاوکینگ»، فیزیکدان مشهور و با مزه جهانی که معرف حضور همه خوانندگان عزیز هست. این عزیز اخیرا هشدار داده است که نژاد انسان برای ادامه زندگی دنبال جای دیگری در فضا باشدچون ظرف یک قرن آینده نسل بشر، باید در فضا به حیات خود ادامه دهد.دکتر گفته من مهندسم و به شما می گویم که تهدیداتی که متوجه وجود بشر است مثل جنگ، تمام شدن منابع خوراکی و انرژی و انفجار جمعیت به این معنا است که انسان با خطر بزرگتری نسبت به گذشته رو به رو است.

آقای هاوکینگ در مصاحبه ای با وب سایت بیگ تینک گفته همین چند صد سال آینده ممکن است کلک بشریت کنده شود، با این حساب فعلا فکر به هزار سال و میلیون سال بعد را بی خیال شوید.به نظر استاد تنها فرصت ما برای بقای بلند مدت هم پیدا کردن راه های نجات بخش بر روی سیاره زمین نیست، بلکه بشر باید به فکر فرار از کره زمین باشد.

جالب است که همین آقای هاوکینگ اوایل سال جاری میلادی هشدار داده بود که اکتشافات فضایی ممکن است کاملا بی خطر نباشد. ما بالاخره نفهمیدیم که باید روی همین زمین بمانیم و یک خاکی روی سرمان بکنیم یا دنبال این باشیم ببینیم در فضا کجا می شود زندگی کرد و با فضایی ها تماس بگیریم که برویم پیش آنها. امیدوارم استاد هاوکینگ در سخنرانی بعدی کمی روشنگری بنمایند و نوری به تاریکخانه ذهن ما جاهلان بیفشانند.

تازه آقای هاوکینگ خبر ندارد که ما برای هر فرزند جدیدی که به دنیا بیاید یک میلیون تومان می گیریم و تصمیم داریم در سال های آینده هم با پولش خانه سازی کنیم. شما فکر کردی با این حرف ها کسی یک میلیون را ول می کند می آید برود فضا، دنبال جای جدید بگردد؟
 

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 11:00 بازدید : 128 نویسنده : بنیامین فضلی
 
جاذبه چیزی نیست جز شکلی از بی نظمی، یک عارضه جانبی از یک تمایل طبیعی به سمت آشفتگی

البته ما خودمان هم از اول به این قضیه جاذبه مشکوک بودیم. خب اکتشافی که در اثر خوابیدن زیر درخت و برخورد سیب توی کله آدم حاصل شود، می شود هم حدس زد که چندان کشف  محکمی نخواهد بود و بالاخره یک جای کار همه چیز را به باد خواهد داد (با اغراق البته).

حالا هم یک دانشمند خیلی توپ پیدا شده و گفته جاذبه توهم است و این ها همش خواب و خیال است! این ریاضی دان هلندی_آمریکایی با برگزاری یک سری کنفرانس، دنیای آکادمیک را کلاَ ترکانده و گفته نیوتون اشتباه کرده و قانون جاذبه تنها یک توهم است.

خبرگزاری مهر نوشته این فیزیکدان و ریاضی دان 48 ساله هلندی_آمریکایی که«اریک ورلیند» نام دارد با ادعای بسیار شگفت انگیزش، تئوری جاذبه را که یکی از مهم ترین قوانین فیزیک است به چالش کشیده.البته به نوشته این خبر گزاری، اریک خان اولین دانشمندی نیست که قانون جاذبه نیوتون را به بحث کسیده است.

در حقیقت دانشمندان دیگری هم در گذشته تردید هایی را نسبت به این قانون نشان داده بودند اما اکنون این فیزیکدان با اشاره به داستان کودکانه «لباس پادشاه» تأکید کرد:«پادشاه برهنه است. از مدت ها قبل همه می دانستند که جاذبه وجود ندارد اما اکنون لحظه ای رسیده است که باید آن را داد بزنیم.»

به گفته این دانشمند:«جاذبه چیزی نیست جز اثر بصری یک علت نامرئی که در یک سطح واقعیت عمیق تر از ظاهر عمل می کند» (که ما کلا چیزی از آن سر در نیاوردیم ولی چون با جاذبه حال نمی کنیم به نظرمان جمله اش خیلی با حال است!) بر اساس گزارش نیویورک تایمز، تئوری ورلیند می گوید:«جاذبه وجود ندارد. تمام آن یک توهم است. جاذبه چیزی نیست جز شکلی از بی نظمی، یک عارضه جانبی از یک تمایل طبیعی به سمت آشفتگی.»(که باز هم ما نفهمیدیم ولی بازم دمش گرم).

مهر نوشته تابستان گذشته در حالی که ورلیند برای تعطیلات به جنوب فرانسه رفته بود یک دزد لپ تاپ، کلید های خانه و پاسپورت وی را به سرقت برد. این دانشمند تعریف کرد:«مجبور شدم یک هفته بیش تر در آنجا بمانم و در این یک هفته به تئوری نیوتون فکر کردم و دریافتم که نیروی جاذبه تنها شکلی از بی نظمی و یا یک عارضه جانبی از تمایل طبیعی بشر به سمت آشفتگی است.تصور کنید که در یک روز گرم و شرجی موهای شما فر می خورد، این تنها به این دلیل است که موهای شما راه های بیشتری برای پیچ خوردن در اختیار دارند تا صاف ماندن و بنابراین به سمت فر شدن می روند.بله، پادشاه برهنه است. این را همه می دانستیم ، اکنون زمان آن رسیده که ان را با صدای بلند فریاد بزنیم.»

ما که اصولا معتقدیم نه فقط قانون جاذبه بلکه این ماجرای جدول عناصر طبیعی و سرعت نور و آنتروپی و مدارهای اتمی و قطب مثبت و منفی و و خلاصه همه این قوانین فیزیکی و شیمیایی الکلی هستند و برای این که ما برویم سر کلاس و معلم تحقیرمان کند، اختراع شده اند و حالا وقت آن است که ووووزلا بزنیم و بگوییم که پادشاه برهنه است! و حالا همه با هم: نابود باد تمام معادلات ریاضی و قوانین فیزیکی. زنده باد تعطیلی حتی در گرمای 20 درجه.هورا،هورا،هورا

منبع:مجله دانستنیها


توضیح دبیر المپیاد فیزیک:

این مطلب به عنوان طنز از نظر ما و البته جدی از دید خبرگزاری مذکور اینجا قرار داده شده و بهانه ای است هم برای ارائه ی دیدگاه های مختلف و هم توصیح مطالب مفید:

1. نیوتن هیچ اشتباهی مرتکب نشده و در واقع این دانشمند بزرگ به مساله ای بسیار عمیق پی برد و تاکنون هم فقط نسبیت و ترکیب بندی جدید نظریه ی گرانش شکلی دقیق تر از آن را ارائه کرده اند. نسبیت عام نشان داد که باید به شکلی دیگر درباره ی نیروها در ابعاد بزرگ فکر کرد و نظریه ی میدان ها توانست این کار را دقیق تر انجام دهد. مکانیک کلاسیک البته چنین آشفتگی هایی را جزیی طبیعت می داند و باید هم چنین باشد که میدان حالت اختلالی پیدا می کند. یعنی مثلاً مسیر جرمی بنا به اختلالات گرانشی یا فضا-زمان دچار تغییراتی می شود.

2. آینشتاین کسی بود یافته ها و زحمات دیگران را جمع بندی کرد و دیدگاه نوینی از فیزیک ارائه کرد.

3. پاراگراف آخر را باید هم مجله ی ساده نویس اینچنین بنویسد و نکته ی مهم اینکه طبیعت طوری رفتار می کند که ما باید با ریاضیات و فیزیک آن را توصیف کنیم و فناوری و صنعت تماماَ با فیزیک و زبان آن یعنی ریاضیات جلو می  رود.

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 11:00 بازدید : 160 نویسنده : بنیامین فضلی
 
قانون لاپلاس و كشش ديواره

فشار خون




 


كشش ديواره
اصل پاسكال مي‌گويد كه فشار در هرجايي از داخل بادكنك در حالت تعادل برابر است. ولي آزمايش نشان مي‌دهد كه كشش ديواره در بخش‌هاي مختلف آن مي‌تواند متفاوت باشد. تغييرات با قانون لاپلاس توضيح داده مي‌شود.
 
 
وقتي هندسه‌ي بادكنك را در نظر بگيريد، كشش فشار و شعاع رابطه‌ي معيني با هم دارند و مي‌توانند در اندازه‌گيري كشش يا فشار بادكنك مورد استفاده قرار گيرند. بدين معني كه اگر پيمانه‌اي براي اندازه‌گيري فشار داشته باشيد، مي‌توانيد كشش ديواره را حساب كنيد. در آزمايشي جالب مي‌توانيد يك انتهاي بادكنك را در نيتروژن مايع قرار دهيد. مي‌توانيد با سرد كردن انتهاي ديگر بدون تغيير در طرف ديگر آن را منفجر كنيد. از اين طذيق مي‌فهميم كه فشار با چنين كششي در بادكنك كم نمي‌شود و فشار با شعاع در ارتباط است.
قانون لاپلاس
شعاع لوله‌اي مثل رگ در بدن هرچه بزرگتر باشد فشار داخلي در آن بيشتر خواهد بود. براي يك شعاع و فشار داخلي مشخص لوله يا رگ يا سطح مقطع دايره‌اي كششي معادل نصف لوله يا رگ با سطح مقطع بيضوي دارد.
 


چرا كشش ديواره با شعاع افزايش مي يابد؟
اگر بخش بالايي فشار سيال ثابت باقي بماند،‌ مؤلفه‌ي رو به پايين كشش ديواره هم بايد ثابت باقي بماند (شكل 3). ولي اگر انحناي آن كم‌ باشد كشش كُل بايد بيشتر از مؤلفه‌ي رو به پايين باشد.
 

1
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 10:59 بازدید : 140 نویسنده : بنیامین فضلی
 
که این رابطه از کجا آمده است؟چگونه این رابطه به شکل F=mg در آمده است؟

این عدد g دارد چه می گوید؟

 

 

 

 

 این رابطه را شاید بار ها دیده باشید اما آیا تا به حال به این فکر کرده اید که این رابطه از کجا آمده است؟ اصل رابطه قانون جهانی گرانش نیوتون به شکل زیر است:

F=G.(M.m)/(R)2

F: نیروی گرانش یا جاذبه

G: ثابت گرانش

M:جرم جسم اول

m :جرم جسم دوم

r :فاصله دو جسم از یکدیگر

اما چگونه این رابطه به شکل F=mg در آمده است؟ اگر رابطه را به شکل زیر باز نویسی کنیم، خواهیم داشت:

F=m.(G.M)/(R2) , g=(G.M)/(R2) = F=mg

دقت کنید که خودمان قرار داد بستیم یک رابطه را به صورت g خلاصه نویسی کنیم. ثابت گرانش 6/674.10-11(G)نیوتون متر مربع بر مجذور کیلو گرم، شعاع زمین، 6371 کیلومتر و جرم زمین 5/9736.1024 کیلو گرم است. اگر عدد ها را در رابطه بالای خودمان جایگزین کنیم به عدد تقریبی g0=9/80 همخوانی دارد.این بدان معناست که اگر ما مقاومت هوا را در نظر نگیریم، سرعت سقوط جسم آزاد در هر ثانیه بر سطح زمین،9/80 متر در هر ثانیه افزایش می یابد.

رابطه f=mg تا چه ارتفاعی از سطح زمین درست جواب می دهد؟

این رابطه را برای سطح زمین استفاده کردیم. حالا اگر بر فراز قله اورست در 8850 متری سطح آب دریا ها برویم، متوجه می شویم که 0/28 در صد (28 ده هزارم) از شتاب گرانشی کم شده است. اما اگر از سطح زمین رفته و رفته دور تر شویم این شتاب گرانشی با انحنایی به شکل نمودار شماره 1 کم می شود. می بینیم که تا ارتفاع 250 کیلومتری افزایش ارتفاع تغییر چندانی روی گرانش ایجاد نمی کند که بخواهد برای ما محسوس باشد.

آیا نیروی گرانش در ایستگاه بین المللی فضایی صفر است؟

این اشتباهی همگانی است. بسیاری از مردم فکر می کنند که شتاب گرانشی در ایستگاه بین المللی فضایی صفر است. اما در حقیقت این گونه نیست. ارتفاع ارتفاع ایستگاه فضایی بین المللی، بین 344 تا 355 کیلومتری سطح زمین (آمار تقریبی ار ابتدای سال 1388 تا به امروز) است.

همان طور که در تصویر پیشین دیدیم، شتاب گرانشی در این ارتفاع به 0/9 مقدار خود می رسد و شتاب گرانشی در ایستگاه فضایی بین المللی، تفتوت چندانی با سطح زمین ندارد. اما پس چرا فضا نوردان در ایستگاه فضایی بین المللی معلقند؟ ایستگاه فضایی بین المللی با سرعت تقریبی 7/7 کیلومتر بر ثانیه به دور زمین (یک دور کامل در91 دقیقه) می گردد.

همین گردش کافی است تا تا نیروی گرانش در نقش نیروی مرکز گرا (نیروی جانب مرکز)عمل کند.به عبارت ساده تر، گرانش فقط کمک می کند تا ایستگاه فضایی و اجسام داخل آن با توجه به سرعت گردش بالای خود به سوی دیگری پرت نشوند و در کل برآیند نیرو ها نزدیک به صفر می شود.این گونه است که با صفر شدن بر آیند نیرو ها در فضاف فضا نوردان در ایستگاه فضایی بین المللی معلق می شوند و نه به سبب صفر بودن نیروی گرانشی زمین در این ارتفاع.

نیروی گرانش در لایه های زیرین زمین چگونه است؟ایا در مرکز زمین شتاب گرانشی بی نهایت است؟

اگر زمین به طور کامل، یک کره همگن و یکنواخت تو پر و با چگالی سراسر یکسانی بود، رفته رفته از شتاب گرانشی کاسته می شد تا این که در مرکز زمین به صفر می رسید. علت آن هم این بود که وقتی به درون زمین می رویم، ما در میان لایه های مواد قرار گرفتیم، پس از یک سو به درون کشیده می شویم و از یک سو به میزان اندکی به بیرون تا اینکه در مرکز زمین بر آیند همه نیرو های وارده و شتاب گرانشی صفر می شد.اما می دانیم که توزیع مواد در لایه های مختلف زمین متفاوت است.زمین از لایه های پوسته،گوشته و هسته تشکیل شده است. به همین سبب تغییرات شتاب گرانشی در ژرفای زمین به شکل شماره 2 در می آید.

باز هم بر خلاف آن چه که فکر می کنیم،شتاب گرانشی در مرکز زمین بی نهایت نیست بلکه روی کاغذ صفر است. البته یادمان باشد درست است که در مرکز زمین شتاب گرانشی صفر است ولی فشار در هسته زمین از هر سو بسیار زیاد است. تصور کنید چهار نفر شما را از چهار طرف،هم زمان و با یک نیرو هل بدهند. شما حرکتی نخواهید داشت ولی از هر سو فشار زیادی را متحمل خواهید شد. اگر باور ندارید می توانید تجربه کنید.

سرعت گریز چیست؟چگونه می شود از دست گرانش زمین خلاص شد؟

سرعت گریز در فیزیک، سرعتی است که در آن سرعتف مجموع انرژی جنبشی و انرژی پتانسیل گرانشی جسم صفر می شود. با برابر قرار دادن رابطه انرژی جنبشی و پتانسیل یک جسم، یه راحتی می توان به رابطه سرعت گریز رسید.(محاسبات در زیر انجام شده.) با عدد گذاری شعاع و جرم زمین(یا شعاع و شتاب گرانشی زمین در رابطه دوم)به دست می آوریم که سرعت گریز زمین برابر است با 11/2 کیلومتر بر ثانیه. سرعت گریز زمین، یه این معنی است که اگر بخواهیم فقط با یک سرعت اولیه از زمین و میدان گرانش آن خارج شویم، باید یه سرعت 11/2 متر بر ثانیه رسیده باشیم. باز هم اشتباه مرسوسی وجود دارد که خیلی ها فکر می کنند، هر فضا پیمایی برای رسیدن به فضا باید بر سرعت گریز غلبه کند، که صحیح نیست. علت آن هم این است که برای محاسبه سرعت گریز، فقط انرژی جنبشی اولیه در هنگام آغاز حرکت را در نظر گرفتیم اما فضا پیما ها برای سفر به فضا حین حرکت هم انرژی تولید می کنند، پس نیاز نیست الزاما به سرعت گریز برسند. به طور مثال بالاترین سرعت شاتل ها 7/6 کیلومتر بر ثانیه است ولی به ایستگاه فضایی بین المللی سفر می کنند و به آن ملحق می شوند.

V= √2G.M/R

V: سرعت گریز

G: ثابت گرانش

M:جرم زمین

r : فاصله دو جسم از یکدیگر

سرعت گریز در باقی اجرام آسمانی به چه صورت است؟ چرا سیاهچاله نور را می بلعد؟

با توجه به رابطه بالا می توانیم سرعت گریز را در سیارات مختلف محاسبه کنیم.

با توجه به جرم سیارات دیگر، یک فضا پیما حتی با سرعت اولیه خود اگر بتواند از چنگ گرانش زمین نجات پیدا کند در گیر و دار گرانش خورشید می افتد و انرژی بالایی را باید صرف این بکند که از گرانش خورشید رهایی یابد. سیاه چاله ها، اجرام بسیار پر جرم و چگالی هستند که سرعت گریز آنها حتی بیش تر از سرعت نور است. به همین سبب اسم آنها را سیاه چاله گذاشتند چون نور نیز در دام جاذبه آنها می افتد.

شتاب گرانشی بر سطح اجرام آسمانی دیگر چگونه است؟

حال فکر کنید شما بر سطح یک سیاره ایستاده اید. به طور میانگین فاصله شما از مرکز این سیاره یا کره همیشه ثابت است، پس اجازه بدهید ببینیم شتاب گرانشی یا همان آهنگ افزایش سرعت در هر ثانیه روی سطح سیارات مختلف چه خواهد بود؟

*برای سیارات گازی (مشتری، کیوان، اورانوس و نپتون) سطح به صورت قرار دادی به فاصله ای گفته می شود که جو این سیارات قابل تمیز دادن با لایه های پایینی آنهاست.

**این مقدار، مقدار گرد شده گرانی سطحی استاندارد (980665 متر بر مجذور ثانیه است) است. گرانی سطحی استاندارد(g)، شتاب گرانشی جسم در نزدیکی سطح زمین بدون در نظر گیری مقاومت هواست.

 

منبع:مجله دانستنیها

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 10:59 بازدید : 191 نویسنده : بنیامین فضلی
 
مكانيك امواج دريا

امواج دريا









سرعت ايده‌ال امواج دريا در اقيانوس به طول موج وابسته است و براي امواج بلند به عمق آب بستگي دارد. رابطه‌ي سرعت موج چنين است:
ساده سازي چنين رفتاري از امواج اقيانوس در موارد خاص و كمي پيچيده چندان مناسب نيست. يقيناً اين مبحث بسيار مورد مطالعه قرار گرفته ولي يك مدل خاص جوابگوي همه‌ي موارد نيست. تعدادي از آن‌ها را در اينجا معرفي مي‌كنيم.
 احتمالاً اين يك اصل بوده كه امواج اقيانوس اساس رابطه‌ي موج بودند كه به صورت نمادين براي سرعت موج يا چابكي (celerity). چابكي به معناي سرعت پيشرفت امواج نسبت به آب ساكن است (بنابراين سرعت هر جريان يا شبكه‌ي آبي را بايد به آن اضافه كرد).
شكل يك موج در اقيانوس را هميشه با موج سينوسي نشان مي‌دهيم ولي آزمايش‌هاي مربوط به امواج را با چرخ‌زاد توصيف بايد كرد. يك چرخ‌زاد را مي‌توانيم مسير منحني يا نمودار نقطه‌اي روي چرخي در نظر بگيريم كه در حال غلطيدن در مسير مستقيم است (شكل2).
شكل چرخ‌زاد به شكل سينوسي با دامنه‌ي كم ميل مي‌كند، ولي مي‌توانيد اختلاف اين‌دو را با توجه به اندازه‌ي قله‌ي موج‌هايشان ببينيد. يعني موج چرخ‌زاد اين قله‌ها يا عمق‌ها با افزايش دامنه‌ي موج محسوس‌تر مي‌شوند.
كشف شكل چرخ‌زاد از مشاهده‌ي ذرات در آب‌هايي با حركت مواج كه از مسيري هموار مي‌گذشتند بوده‌ است. حركت آب به سمت قله‌ يا عمق است ولي در ادامه گويي حركت برعكس بوده به حالت اوليه برمي‌ گردد (طبيعتاً اين ويژگي حركت‌هاي نوساني يا تناوبي است).


شكل بالا نشان مي‌دهد كه حركت آب در نقاط مختلف به چه صورت است. ويلارد باسكامدانشمندي كه روي اين مابحث كار كرد تشكيل موج در دريا را با بررسي حركت دايره‌اي آب توصيف مي‌كند. دايره‌ها حركت كُل آب را زماني كه طول‌موج كاملاً تناوب خود را انجام داد درست مي‌شوند. آزمايش‌هاي متعددي مثل قطرات روغن كه با اكسيد روي سفيد شده‌اند مي‌توان انحام داد و با چگالي آب داده‌ها را سازگار كرد. مدار (دايره‌‌ها) را مي‌توان دنبال كرد. مشخص شد كه پيشرفت مدارها در جهت انتشار موج است.
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 10:58 بازدید : 149 نویسنده : بنیامین فضلی
 
مكانيك موج دريا

 

امواج دريا-2 
 
 
 
 
 
حركت آب در عمقي كه عملاً موجي نيست و آب حركت جلو و عقب دارد نزديك صخره‌ها توسط غواصان ديده شده است. اثر امواج كه غواص در آن معلق است و حركت جلو و عقب دارند را مي‌توان در حركت گياهان و خزه‌هاي كف دريا هم مشاهده كرد.

تمام اين توصيفي كه تا الان خوانديد در مورد موج‌هايي با طول موجح بلند است كه فون آركس يكي از ديگر از محقيق آن را«موج گرانشي» مي‌نامد. و اين موج با گرانش و اينرسي كنترل مي‌شود. سرعت اين امواج با طول ‌موج افزايش مي‌يابد و به اين رفتار «پراكندگي عمود» مي‌گوييم. براي طول‌موج‌هاي كوتاه‌تر از 1.73 سانتي‌متر كشش سطحي آب نيروي كنترلي را وارد مي‌كند كه فون آركس آن را «امواج مويرگي» مي‌نامد. سرعت امواج با كوتاه‌تر شدن طول موج افزايش مي‌يابد و اين رفتار را«مويرگ ناشناس» مي‌ناميم. حداقل سرعت موج در طول‌موج 1.73 سانتي متري، 23.1 سانتي‌متر بر ثانيه است. فون آركساين وابستگي سرعت موج در اعماق آب را به طول ‌موج نشان داد.
موج‌هاي كوچك يا امواج مويرگي بر روي آب‌هايي كه تحت تأثير آغاز وزش بادهاي دريايي بودند ديده مي‌شوند. همانطور كه در شكل هم مي‌بينيد شكل تيز قله مانندي دارند. فون آركس توضيح مي‌دهد كه اين امواج را بصورتي كه باد روي آب شروع به اعمال نيرو مي‌كند و باعث اين قله‌هاي كوچك روي آن مي‌شود و امواج‌ها به آرامي برمي‌گردند.
دريانوردان وقتي اولين بار اين پديده را مي‌ديدند دقيقاً زماني بود كه باد آب را بالا برده و موج گرانشي را بزرگ مي كرد، فكر مي‌كردند كه امواج مويرگي اولين مكانيسمي بود كه انرژي بادي را به آب منتقل مي كردند. وقتي امواج گرانشي درست مي‌شوند طول‌موجشان بيشتر شده و سرعتشان افزايش مي‌يابد. تا اينكه سرعت باد ديگر توان اعمال نيرو به اين موج بزرگ شده را نداشته باشد.
شكل چرخ‌زاد كه به امواج اقيانوس نسبت داديم با افزايش دامنه حاصل از طول‌موج تغيير شكل مي‌دهد.

تغيير شكل را در شكل  بالا مي‌بينيد كه البته فقط يك طول‌موج مشخص را نشان مي‌دهد ولي قله موج با افزايش طول‌موج باريك‌تر و شيبدارتر مي‌شود.باسكام نتايج تجربي تحقيق روي امواج آب را چنين اعلام كرد: نسبت 1 به 7 براي ارتفاع قله به طول‌موج بيشينه‌ بوده و زاويه‌ي 120 درجه‌اي كمينه زاويه‌ براي قله است. در چنين حالتي قله‌هاي موج ناپايدار هستند. فرورفتگي موج با اين نسبت 1 به 7 قله تا قله با طول‌موج قابل مقايسه است.

وقتي موج‌ها به سمت ساحل حركت مي‌كنند، آب‌هاي سطحي‌تر سرعت‌شان كاهش مي‌يابد و طول‌موجشان كوتاه‌تر مي‌شود و ارتفاع قله‌ها افزايش مي‌يابد. قله‌ي موج‌ها ناپايدارتر و حركت‌شان زير آب سريع‌تر مي‌شود و به اين صورت در حركت رو به جلو موج مي‌شكند.

 
 
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 10:57 بازدید : 115 نویسنده : بنیامین فضلی
 
دستاوردهای برندگان جایزه نوبل فیزیک 2010

ویژگی‌های بی‌پایان کربن

 

 





آکادمی سلطنتی علوم کشور سوئد تصمیم گرفته است تا جایزه نوبل فیزیک 2010 را به «کنستانتین نووسلف» از دانشگاه منچستر و «آندره گیم» از دانشگاه انگلستان اهدا کنند.این جایزه به خاطر آزمایش های دوران ساز درباره گرافن دو بعدی به ایشان اهدا شد. «آندره گیم» و «کنستانتین نووسلف» در آزمایش خود نشان دادند که اتم های کربن با شکل های تخت و مسطحی دارای خواص خارق العاده دارند که در دنیای فیزیک کوانتوم دارای ویژگیهای استثنایی است.

 

گرافن که یکی از شکلهای کربن است، یکی از مواد تازه و نو یافته می باشد. گرافن با وجود نازک ترین ماده محکم ترین ماده نیز به حساب می آید. از دیگر ویژگیهای گرافن می توان به رسانای جریان برق آن اشاره کرد.گرافن ماده ای شفاف و هم چنین رسانای حرارت نیز می باشد.یکی دیگر از خواص خارق العاده گرافن اینست که آن چنان چگال است حتی هلیم نیز نمی تواند از میان آن بگذرد.

 «گیم» و «نووسلف» گرافن را از تکه های گرانیت استخراج کردند.گرانیت همان ماده معمول مصرفی در ساخت نوک مدادهاست. آین دو در آزمایشات خود با وسایلی همچون نوار چسب، ورقه هایی از کربن به قطر یک اتم تولید کردند. آنها این آزمایش را در عصری انجام دادند که اینکه مواد بلوری با چنین ضخامتی پایدار باشند باور کردنی و شدنی نبود.با این وجود امروزه فیزیکدانان با گرافن توانایی این را دارند که مواد تازه دوبعدی را با خواص منحصر به فردی را بررسی کنند.دستیابی به گرافن انجام آزمایشهای جدید را ممکن ساخت و باعث توجه دوباره به پدیده های فیزیک کوانتوم شد. این ابداع باعث شد تا کاربردهای علمی بسیار متنوعی پیدا شوند که از جمله آنها باید به تولید مواد جدید و لوازم الکترونیک ابتکاری اشاره کرد.به گفته کارشناسان ترانزیستورهای گرافن در مقایسه با ترانزیستورهای سیلیکونی امروزی دارای سرعت بالاتری هستند و نتیجه آن تولید کامپیوترهای کارآمدتر است.

از دیگر خواص گرافن به شفاف و رسانا بودن آن اشاره کردیم که همین خاصیت باعث شده تا گرافن ماده مناسبی برای ساخت صفحه نمایش لمسی شفاف، پنل های سبک و حتی سلول های خورشیدی به شمار آید. یکی دیگر از کاراییهای گرافن می توان به به این اشاره کرد که هنگامی که آن را با پلاستیک مخلوط  کنیم، به رسانای الکتریسیته تبدیل می شودو در عین حال مقامومت دمایی آن نیز افزایش می یابد. و از لحاظ مکانیکی مقاوم می شود. این مواد پلاستیکی در تولید محصولات نازک و کش سان و بسیار سبک کابرد دارند که برخلاف این خواص بسیار قوی هم هستند. این ویژگی منحصر به فرد مواد چند سازه (کامپوزیت) می تواند در آینده در ساخت بدنه ماهواره ها، هواپیماها و خودروها قابل استفاده باشند.

 برندگان جایزه نوبل فیزیک امسال مدت های زیادی با هم همکاری کردند. گیم، 51 ساله ملیت هلندی دارد و نووسلوف 36 ساله هم شهروند انگلیس و هم شهروند روسیه است. هر دوی آنها در روسیه به دنیا آمده‌اند، و کارشان در فیزیک را از همان جا آغاز کردند.آنها پیش از نقل مکان به انگلیس با یکدیگر در هلند کار می‌کردند، و در آنجا بود که در سال 2004 جدا کردن گرافن را گزارش کردند.
نووسلوف که جوان‌ترین برنده جایزه نوبل از سال 1973 است، جایزه‌ای که معمولا به دانشمندانی داده می‌شود که ده ها سال تجربه دارند. جوانترین برنده جایزه نوبل لاورنس براگ، است که در سال 1915 در 25 سالگی با پدرش ویلیام براگ به طور مشترک برنده جایزه نوبل فیزیک شد.

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 10:44 بازدید : 165 نویسنده : بنیامین فضلی
 
فيزيك دريا

امواج غول آسا

 

 

 

 7 فوريه 1933 افسران ناو شوروي سابق بلندترين موج اقيانوس كه تاكنون ديده شده را در شمال پاسيفيك گزارش دادند. موج يبه ارتفاع 34 متر با تناوب  14.8 ثانيه و طول موح 342 متر اندازه گيري شد. سرعت موج با استفاده از حد طول موج در آب‌هاي عميق 23 متربرثانيه محاسبه شد. توان موج 17000 كيلووات بود.

خدمه مشاهدات خود را بيان كردند و محاسباتي انجام شد با ابزاري كه داشتند و نسبت به طول 148 متري كشتي و طول موج آن، موج به اندازه‌ي يك كوه بود ولي اتفاقي براي كشتي نيفتاد. منتهي كشتي‌هاي بزرگ اتفاقاً در اين مورد مسأله دارند و امكان صدمه‌ديدگي ‌آنها وجود دارد.

در فوريه 1933 ناو 146 متري نفتكش شوروي سابق گرفتار طوفان دريايي بزرگي شد كه در مسير مانيلا تا سان‌ديگو قرار گرفته بود. اين طوفان 7 روز ادامه داشت و از آسيا شروع شد تا نيويورك ادامه داشت. بادهاي نيرومندي با سرعت هزاران مايل بر آب‌هاي آزاد اقيانوس وزيد. باد از پشت‌سر از مرتبه‌ي 60 گره دريايي مي‌وزيد و خدمه به انداز‌ه ‌اي وقت داشتند كه امواج غول‌آساي پشت سرشان را تماشا كنند. يكي از افسران ارشد قله‌ي موجي را ديد كه از پشت سر در حال نزديك ‌شدن به كشتي بود در وضعيتي كه عرشه سوار بر موج جلويي رسيد. ارتفاع موج به 34 متر رسيد.
 
 
 
سرعت امواج ايده‌آل اقيانوس
سرعت ايده‌آل امواج درحال حركت بر اقيانوس طول موجي وابسته به ميزان عمق موج دارند كه خودش وابسته به عمق آب دارد. سرعت موج از اين رابطه‌ بدست مي‌آيد.
 
در آب‌هاي عميق نانژانت هايپربوليك به حد 1 مي‌رسند و اولين جمله ريشه مربع سرعت آب را مشخص مي‌كند. حد تانژانت اينها هستند:
بنابراين حالت‌هاي سرعت چنين هستند:
وقتي اين موج محاسبه مي‌شود ممكن است تقريب خوبي از سرعت محاسبه شده در تجربه باشد. شايد وابسته به مقدار دقيق سرعت نباشد. در واقع پيش‌فرض سيال ايده‌آل است براي اين فرض. شكل موج و سطح پاييني‌موج و غيره. مي‌تواند موج پيش‌رونده‌اي باشد به نسبت مايع باشد و در اين صورت شامل هيج جريان سرعت آبي نيست. به زبان فني اين سرعت به نسبت مايع چابكي يا تندي موج  ناميده مي‌شود.
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 10:43 بازدید : 128 نویسنده : بنیامین فضلی
 
چرا آسمان آبي است؟ آزمايشي به زبان ساده

 آسمان آبي

 
 





وقتي آسمان كاملاً از ابر پوشيده نشده مي‌توانيم آسمان آبي را ببينيم. وقتي خورشيد در حال طلوع و غروب است قرمز به نظر مي‌رسد. اين دو مشاهده بهم ارتباط دارند. در آزمايشي دليل آبي و قرمز بودن (و همين‌طور رنگ‌هاي ديگر آسمان)‌ را متوجه خواهيد شد.
 
موارد مورد نياز
1.      چراغ‌قوه
2.      يك ظرف شفاف با دو وجه موازي صاف (تخت)- ظرف 10 ليتري(دو گالوني)‌آكواريم ايده‌آل‌ترين ظرف مكن است ولي نبود هم مشكلي نيست.
3.      250 ميلي‌ليتر (يك ليوان) شير
 
ظرف را روي ميزي بگذاريد كه هر چهار وجه را ببينيد. ¾ آن را با آب پُر كنيد. چراغ‌قوه را روشن كنيد و آن را بسمت طرف ديگر ظرف نگه داريد تا پرتوهاآب را روشن كنند. به پرتو در آب دقت كنيد. شايد بتوانيد ذرات غبار شناور در آب را هم ببينيد. سفيد به نظر مي‌رسند. با اين حال ديدن مسير پرتو سخت است. حدود 60 ميلي‌ليتر (4/1 ليوان) شير در آب بريزيد. دوباره چراغ را مثل قبل در آب بگيريد. پرتوها از يك طرف آبي هستند و از طرف ديگر زرد!
4/1 ديگر شير اضافه كنيد و آن را هم بزنيد. حالا پرتو نور آبي‌تر و از طرف ديگر زرد‌تر (شايد هم نارنجي) به نظر مي‌رسد. بقيه‌ي شير را هم بريزد و آن را هم بزنيد. حالا نور از يك طرف آبي‌تر و از طرف ديگر تقريباً نارنجي است. جداي از اين پرتو‌ها به ظاهر بيش از قبل منتشر مي‌شوند. يعني يك باريكه مشخص ديگر نيست.
چه چيزي باعث مي‌شود نور چراغ از يك سمت آبي و از سمت ديگر نارنجي ديده شود؟ نور معولاً در مسير مستقيم حركت مي‌كند مگر اينكه به لبه‌ي مواد مختلف برخورد كند. وقتي پرتو نور از هوا مي‌گذرد نمي‌توانيم آن را از كناره نگاه كنيم چون هوا محيطي يكنواخت دارد و نور چراغ در مسير مستقيم حركت مي‌كند. با اين حال در هوا يا آب ذرات غبار باشد، مي‌توانيم لحظاتي پرتو نوري كه توسط لبه‌ي ذرات غبار پخش مي‌شود ببينيم.
وقتي شير را به آب اضافه مي‌كنيد،‌ذرات زيادي را به آب اضافه كرده‌ايد. شير ذرات زيادي از پروتئين و چربي معلق دارد كه در آب شناور مي‌مانند. اين ذرات نور را پخش كرده باريكه نور را مرئي مي‌كنند. رنگ‌هاي مختلف هم به دليل زياد و كم بودن ذرات در يك محل است. رنگ آبي بيش از نارنجي پخش مي‌شود. چون نور پخش شده را از يك سمت باريكه مي‌بينيم و نور آبي بيشتر پخش شده آن بخش آبي‌ به نظر مي‌رسد. و چون نور نارنجي و قرمز كمتر پخش مي‌شوند، نارنجي بيشتر و قرمز كمتر در مسير مستقيم نور چراغ حركت مي‌كنند. وقتي مستقيماً به باريكه نگاه مي‌كنيد، به نظر نارنجي يا قرمز مي‌آيد.
اين آزمايش چه ارتباطي با رنگ آسمان دارد؟ نوري كه از خورشيد مي‌بينيد با ذرات غبار در جو زمين پخش مي‌شود. اگر نور پخش نمي‌شد و همه‌‌ي نور مستقيم به زمين مي‌رسيد، آسمان درست مثل شب تاريك به‌نظر مي‌رسيد. نورخورشيد را ذرات غبار درست مثل ذرات معلق در آب و شير پخش مي‌كنند. آسمان درست مثل نور چراغ‌قوه از يك سمت است: شما به نور پخش شده نگاه مي‌كنيد كه آبي رنگ شده است. وقتي خورشيد در حال غروب است،‌ درست مثل اين‌است كه مستقيم به نور چراغ نگاه كنيد: به نوري نگاه مي‌كنيد كه پخش نشده و نارنجي يا قرمز به‌نظر مي‌رسد. 
چرا خورشيد موقع طلوع يا غروب، نارنجي يا قرمز ديده مي‌شود؟ در طلوع يا غروب نور خورشيد مسير طولاني‌تري در جو طي مي‌كند تا موقع ظهر چون تقريبا مستقيم به زمين مي‌تابد (تقريباً عمود).
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 10:42 بازدید : 155 نویسنده : بنیامین فضلی
 
چرا آسمان آبي است؟ آزمايشي به زبان ساده

 آسمان آبي

 
 





وقتي آسمان كاملاً از ابر پوشيده نشده مي‌توانيم آسمان آبي را ببينيم. وقتي خورشيد در حال طلوع و غروب است قرمز به نظر مي‌رسد. اين دو مشاهده بهم ارتباط دارند. در آزمايشي دليل آبي و قرمز بودن (و همين‌طور رنگ‌هاي ديگر آسمان)‌ را متوجه خواهيد شد.
 
موارد مورد نياز
1.      چراغ‌قوه
2.      يك ظرف شفاف با دو وجه موازي صاف (تخت)- ظرف 10 ليتري(دو گالوني)‌آكواريم ايده‌آل‌ترين ظرف مكن است ولي نبود هم مشكلي نيست.
3.      250 ميلي‌ليتر (يك ليوان) شير
 
ظرف را روي ميزي بگذاريد كه هر چهار وجه را ببينيد. ¾ آن را با آب پُر كنيد. چراغ‌قوه را روشن كنيد و آن را بسمت طرف ديگر ظرف نگه داريد تا پرتوهاآب را روشن كنند. به پرتو در آب دقت كنيد. شايد بتوانيد ذرات غبار شناور در آب را هم ببينيد. سفيد به نظر مي‌رسند. با اين حال ديدن مسير پرتو سخت است. حدود 60 ميلي‌ليتر (4/1 ليوان) شير در آب بريزيد. دوباره چراغ را مثل قبل در آب بگيريد. پرتوها از يك طرف آبي هستند و از طرف ديگر زرد!
4/1 ديگر شير اضافه كنيد و آن را هم بزنيد. حالا پرتو نور آبي‌تر و از طرف ديگر زرد‌تر (شايد هم نارنجي) به نظر مي‌رسد. بقيه‌ي شير را هم بريزد و آن را هم بزنيد. حالا نور از يك طرف آبي‌تر و از طرف ديگر تقريباً نارنجي است. جداي از اين پرتو‌ها به ظاهر بيش از قبل منتشر مي‌شوند. يعني يك باريكه مشخص ديگر نيست.
چه چيزي باعث مي‌شود نور چراغ از يك سمت آبي و از سمت ديگر نارنجي ديده شود؟ نور معولاً در مسير مستقيم حركت مي‌كند مگر اينكه به لبه‌ي مواد مختلف برخورد كند. وقتي پرتو نور از هوا مي‌گذرد نمي‌توانيم آن را از كناره نگاه كنيم چون هوا محيطي يكنواخت دارد و نور چراغ در مسير مستقيم حركت مي‌كند. با اين حال در هوا يا آب ذرات غبار باشد، مي‌توانيم لحظاتي پرتو نوري كه توسط لبه‌ي ذرات غبار پخش مي‌شود ببينيم.
وقتي شير را به آب اضافه مي‌كنيد،‌ذرات زيادي را به آب اضافه كرده‌ايد. شير ذرات زيادي از پروتئين و چربي معلق دارد كه در آب شناور مي‌مانند. اين ذرات نور را پخش كرده باريكه نور را مرئي مي‌كنند. رنگ‌هاي مختلف هم به دليل زياد و كم بودن ذرات در يك محل است. رنگ آبي بيش از نارنجي پخش مي‌شود. چون نور پخش شده را از يك سمت باريكه مي‌بينيم و نور آبي بيشتر پخش شده آن بخش آبي‌ به نظر مي‌رسد. و چون نور نارنجي و قرمز كمتر پخش مي‌شوند، نارنجي بيشتر و قرمز كمتر در مسير مستقيم نور چراغ حركت مي‌كنند. وقتي مستقيماً به باريكه نگاه مي‌كنيد، به نظر نارنجي يا قرمز مي‌آيد.
اين آزمايش چه ارتباطي با رنگ آسمان دارد؟ نوري كه از خورشيد مي‌بينيد با ذرات غبار در جو زمين پخش مي‌شود. اگر نور پخش نمي‌شد و همه‌‌ي نور مستقيم به زمين مي‌رسيد، آسمان درست مثل شب تاريك به‌نظر مي‌رسيد. نورخورشيد را ذرات غبار درست مثل ذرات معلق در آب و شير پخش مي‌كنند. آسمان درست مثل نور چراغ‌قوه از يك سمت است: شما به نور پخش شده نگاه مي‌كنيد كه آبي رنگ شده است. وقتي خورشيد در حال غروب است،‌ درست مثل اين‌است كه مستقيم به نور چراغ نگاه كنيد: به نوري نگاه مي‌كنيد كه پخش نشده و نارنجي يا قرمز به‌نظر مي‌رسد. 
چرا خورشيد موقع طلوع يا غروب، نارنجي يا قرمز ديده مي‌شود؟ در طلوع يا غروب نور خورشيد مسير طولاني‌تري در جو طي مي‌كند تا موقع ظهر چون تقريبا مستقيم به زمين مي‌تابد (تقريباً عمود).
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 12 اردیبهشت 1394 زمان : 10:42 بازدید : 134 نویسنده : بنیامین فضلی

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • جستجو



    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3326
  • کل نظرات : 43
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 71
  • آی پی دیروز : 161
  • بازدید امروز : 166
  • باردید دیروز : 545
  • گوگل امروز : 8
  • گوگل دیروز : 39
  • بازدید هفته : 1,072
  • بازدید ماه : 3,479
  • بازدید سال : 73,001
  • بازدید کلی : 1,023,150
  • کدهای اختصاصی
    Instagram