loading...

سیگما

سایت علمی بنیامین فضلی

 

 
 
در سال ۲۰۰۷ دونکان لوميه، بعد از کار روي ۹ سال داده‌هاي ستاره‌هاي تپنده به چيزي رسيد که انتظارش را نداشت: يک انفجار راديويي که به نظر مي‌رسيد منشأيي بيرون از کهکشان راه شيري داشته باشد. اين انفجار ۵ ميلي ثانيه بيشتر طول نکشيد، ولي انرژي آن درست تا ۳۰ روز منتشر مي‌شد. اجرامي که لوميه به دنبال آن‌ها بود يعني تپنده‌ها واقعاً قوي است. 
آن‌ها به بزرگي شهرهاي بزرگ و به چگالي هسته‌هاي اتمي است، و هر زمان که دور خود مي‌چرخد (تا حدود هزارن بار در ثانيه) امواج راديويي مانند باريکه نور مي‌فرستد که ممکن است در خط ديد ما باشد. ولي تک انفجاري که لوميه کشف کرده بود، عجيب‌تر، و سال‌ها اخترشناسان نمي‌توانستند تشخيص دهند که اصلاً واقعي بوده يا نه؟
 
تيک تاک
انفجار به رده‌اي از پديده‌هاي شناخته شده به نام «اجرام ناپايدار راديوي سريع» تعلق دارد که امواج راديويي در مقياس‌هاي زماني بسيار کوتاه گسيل مي‌کند. اين پديده در مشعل‌هاي ستاره‌ها، برخوردهاي سياه‌چاله‌ها، رعد و برق در يک سياره، و چرخش‌هاي ناپايدار راديويي و تپنده‌ها هم اتفاق مي‌افتد. بعضي از اخترشناسان معتقدند که اين بارقه‌هاي سريع مي‌تواند از تمدن‌هاي هوشمندي باشد که به فضا اين سيگنال‌ها را منتشر مي‌کنند.
علاقه‌ي اخترشناسان به اين امواج ناپايدار و سريع زماني شروع شد که داده‌ها در رايانه‌ها هر روز در حجم‌هاي کوچک‌تري جاي مي‌گرفت. اخترشناسان اين نوع تحليل داده‌ها را «اخترشناسي زمان‌غالب» مي‌نامند. در اين نوع پژوهش در اخترشناسي، اخترشناسان به جاي اينکه بر طول‌موج گسيلي و ميزان روشنايي جسم کار خود را متمرکز کنند، به ميزان سرعت اين بارقه‌ها در ميلي ثانيه‌ها و در واقع همان پيک‌هاي نموداري دقت مي‌کنند.
در اخترشناسي غير زماني، اخترشناسان اساساً شاترهاي تلسکوپ را براي بازه‌ي زماي خاصي باز مي‌گذراند تا بتوان عکاسي يا فيلمبرداري کرد. نوردهي‌هاي بلند مدت، حتي اگر انفجار راديويي بسيار قوي باشد، ممکن است براحتي در زمينه محو شود. ولي نمونه‌هاي سرعتي، يعني گرفتن تصوير پشت تصوير درست مثل فيلم استاپ موشن است که اجسام در آن پديدار و سريع ناپديد مي‌شوند. اندرو زيميون که در اخترشناسي زمان‌غالب براي پيدا کردن هوش فرازميني کار مي‌کند، مي‌گويد:«آگاهي از چنين سيگنال‌هاي کوتاه‌مدتي از قبل هم وجود داشته، ولي در دهه‌هاي گذشته نمي‌توانستيم از امکانات محاسباتي که امروز داريم استفاده کنيم چون آن را نداشتيم.»
 
اخترشناسي عجيب
سيميون معتقد است که رشد سريع اين شاخه از اخترشناسي نياز به يک انقلاب در کُل اخترشناسي دارد  نه فقط در مطالعه‌ي هوش فرازميني. «تاريخ نشان داده که هروقت يک پارامتر فضايي به اخترشناسي اضافه کرديم، يعني هروقت توانايي‌مان را در ديدگاهي جديد بالا برديم، چيزي پيدا کرديم. من فکر مي‌کنم اکتشاف اخير زمان‌غالب تازه شروع شده است. چيزهايي را کشف خواهيم کرد که تاکنون در موردشان چيزي نمي‌دانستيم.» 
 
 
 
کشف لوميه که به نام خود وي ثبت شده، يکي از اين يافته‌هاي غيرمتظره بود. پژوهش براي يافتن يک منشأ رمزآلود به اين حوزه از پژوهش انرژي مضاعفي مي‌دهد. مائورا مکلاگلين که اولين بار RRAT (گسيل‌هاي چرخنده ناپايدار) را کشف کرد، مي‌گويد:«ما برآن بوديم که کشف لوميه منشأي جديد دارد. بعضي از نظريه‌ها از تبخير سياه‌چاله‌هاي اوليه و يا بارقه‌هاي ريسمان‌هاي ابررسانا مي‌گويند.» مسلماً احتمال‌هاي عجيب و غريبي هستند. ولي برخي فکر نمي‌کنند هيچکدام صحت داشته باشند. لومه تا مدتها تنها کسي بود که اين انفجارهاي فراکهکشاني را کشف کرده بود، و در آن هم شک کرده بود. مکلاگلين مي‌گويد:«تمام آنچه که داشتيم، چند ميلي ثانيه بارقه در دهه ۹۰ بود. حتي من در يک کنفرانس که شخصي ايستاد و گفت: چند نفر به انفجارهاي لوميه اعتقاد دارند؟ دست‌تان را بالا ببريد. ولي دونکان (لوميه)بر کشف خودش پافشاري کرد!»
 
جتهاي اخترفيزيکي که در ميدان مغاطيسي ستاره‌ي نوتروني به صورت فانوسي هماره با چرخش ستاره مي‌چرخند. 
 
 
و دوباره!
 
 و در سال ۲۰۱۰ يک تيم ديگر دقيقا همان پديده را ثبت کرد. ولي اينبار انفجارها به نظر شبيه رعد و برق بودند. بسياري در اين گروه جديد، برآن بودند اين پديده‌اي جوي است و نه انفجارهاي لوميه. در واقع گواه لوميه را با اين استدلال که اگر لوميه بوده باشد، بايد سفري طولاني طي مي‌کرده تا به ما برسد، رد کردند. بالاخره در جولاي همان سال وجود چنين پديده‌اي تأييد شد. دانشگاه منچستر در حين رصدهايشان ۴ انفجار با همان ويژگي‌ها مشاهده کردند. مستند آن‌ها قوياً پيشنهاد مي‌کند که امواج راديويي از کهکشان‌هاي دوردست به زمين رسيده‌اند. ولي تيم ديگري از مرکز اسميتسونين هاروارد در ماه دسامبر نوشتند که اين انفجارها خانگي هستند! (جنگ کلمات!)، و از مشعل‌هاي ستاره‌هايي در راه شيري نشأت گرفته‌اند. در نتيجه، اين انفجارهاي بسيار شبيه به لوميه (اگر فرض کنيم لوميه نيستند)، بحث مکان در فضا را به ميان مي‌آورند(حداقل مي‌تون گفت خيلي جاها در فضا!).
اندازه‌ي هر پيکسل در تصوير تلسکوپ راديويي بسيار بزرگتر از تلسکوپ‌هاي نور مرئي است. هزاران ستارهي همجوار ما در کهکشان و صدها هزار در کهکشان‌هاي ديگر، هستند. تقريباً براي اخترشناسان غيرممکن است منشأ اصلي آنها را بين اينهمه منبع، تشخيص دهند. بخصوص اينکه به صورت ناگهاني (از ديد ما) درست مثل يک رعد ناپديد مي‌شوند.
 
زنگ‌هاي ET سريعند!
اخترشناسي زمان‌غالب از انفجارهاي لوميه ميگويد و روزي، حتي تصادفي، ماهيت‌شان را براي ما مشخص مي‌کنند. ولي شايد اين پديده‌ي غريب بايد منتظر بماند. سيميون ميگويد:«انفجارهاي لوميه راهنمايي براي پديده‌هاي متنوعي هستند که سرنخي از پديده‌هاي ديگري با مشخصات گسيل‌هاي سريع به ما مي‌دهند.»
و اين تنوع بايد روزي زندگي فرازميني‌ها را هم شامل شود. جستجوي فرازميني‌ها را با طرح‌هايي چون EI و SETI مي‌شناسيم. ولي اين پروژه‌ها براي دريافت و فرستادن پيغام است و نه کشف.  سيميون مي‌گويد:«SETI در قرن بيستم تا الان به دنبال سيگنال‌هايي ست که در فرکانس‌هاي باريک دريافتي از فضاست.» ايستگاه‌هاي زميني راديويي هم شبيه اين پروژه عمل مي‌کنند: دائماً در حال ارسال و دريافت موج هستند، ولي روي طول موج‌هاي FM متمرکز شده‌اند.
وي مي‌افزايد:«با اين حال در دهه‌ي گذشته يا کمي دورتر متوجه شديم که هر پهناي باند باريک فرکانسي مي‌تواند سرنخي از براي SETI باشد.» به عبارت ديگر، هر سيگنال راديويي طوري‌ست که گويي مهندسي شده است. رصدهايي چون آرايه تلسکوپ آلن که مؤسسه‌ي SETI آن را هدايت مي‌کند، و آرايه فرکانس پايين اخترشناسي راديويي (LOFAR) در هلند برنامه‌اي براي رصد و جستجوي زندگي فرازميني دارند. از ديگر پروژه‌ها مي‌توان به آرايه بسيار بزرگ  در نيومکزيکو نام برد که ابزار و آنتن‌هاي حساس به اين ناپايداري را دارد.
پروژه‌‌هاي مختلف باهم کار مي‌کنند، و مطالعه‌ي منفرد جايگاه ديگري دارد. گروه‌هاي متعدد از مزيت امکانات مهندسي و داده‌ها، نرم افزارها، و سخت افزار رصدخانه‌ي هم سود مي‌برند. SETI و اخترشناسان تپنده‌ها اي روزها با هم کار مي‌کنند.
 

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 15 فروردین 1394 زمان : 18:00 بازدید : 191 نویسنده : بنیامین فضلی
 

 
پژوهشگران شواهد قانع کننده‌اي براي وجود آب درون سياره ناهيد دارند. در سال ۲۰۱۰ آژانس فضايي اروپا مدارگرد ناهيد، دوباره تعداد زيادي اتم‌هاي اکسيژن و هيدروژن را در حال فرار از جو ناهيد ديد. اين اولين گواهي بود که ميشد حدس زد، ناهيد زماني آب مايع در سطح در گودال‌ها، درياچه‌ها و استخرهاي طبيعي داشته. و حالا بررسي‌هاي جديد نشان مي‌دهد که ناهيد مقداري از اين آب را در جبه‌ي خودش گه داشته است. 
جاستين فيليبرتو زمين‌شناس دانشگاه ايلينويز در کاربُندال براي اين بررسي‌ها، از دانش زمين‌شناسي درباره‌ي ترکيب‌هاي صخره‌ها روي سطح ناهيد با اطلاعات صخره‌ها روي زمين مقايسه کرد. اين نتايج که ظاهراً پاييز ۲۰۱۳ در ژورنال ICARUS پيشنهاد مي‌کنند که چند نوع سنگ بر روي ناهيد وجود دارد که در زمان وجود آب و دي اکسيد کربن شکل گرفته است.
 
 
 
بين ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۴، شوروي سابق ۶ مأموريت به ناهيد انجام داد. سه تاي اين مأموريت‌ها ونرا ۱۳، ۱۴ و وگا۲ بودند، که همچنان داده‌هاي شيميايي ترکيب‌هاي سنگي و خاک کامل‌ترين تحليل‌هاي ما از وضعيت فيزيکي ناهيد است.
 
 مأموريت‌هاي ونرا و وگا در نقاط جداگانه‌اي روي سطح ناهيد انجام شدند و از بازوي روبوتيک براي حفاري و جمع‌آوري خاک و سنگ استفاده کردند. نمونه‌ها سه نوع خاک را نشان مي‌دادند. ونرا ۱۳ خاک قسمت‌هاي مرتفع را نمونه برداري مي‌کرد که ۷۰ درصد سطح با آن‌ها پوشيده شده و ونرا ۱۴ از سنگ‌هاي ارتفاع‌هاي کم که ۲۰ درصد سطح را شامل مي‌شوند و ۱۰ درصد باقي از کوه‌هاي ناهيد برداشته شد که وگا۲ اين مأموريت را به عهده داشت. اين مناطق بنام سرزمين آفروديت معروف هستند.
ابزارهاي روي اين روبوت‌هاي کاوشگر تحليل نمونه‌هاي شيميايي را قبل از از بين رفتن آن‌ها در دما و فشار بالا به عهده داشتند. ولي قبل از آن هيچ داده‌هايي مبني بر درصد، حجم، وزن و ترکيب شيميايي چون دي اکسيد تيتانيوم و دي اکسيد سيليکُن به زمين مخابره نشد.اگرچه زمين‌شناسان تخمين زدند که همه‌ي سنگ‌هاي جمع‌آوري شده، ايگنئوس باشند(يعني از فرايند سردشدن و منجد شد ماگما و لاوا بوجود آمده‌اند)، داده‌ها اطلاعات مهمي را در خود نداشت. مثلاً وزن کُل سنگ‌هاي جمع‌آوري شده از وگا۲ تا ۸۹.۶ درصد بود که به معني از دست رفتن برخي از داده‌ها يا عناصري ست که بقيه‌ي سنگ از آن تشکيل شده‌اند.
 
 
علاوه بر اين، اين کاوشگرها نمي‌توانستند عناصري چون سديم را که در بخشي از دسته‌بندي سنگ‌هاي ايگنئوس زميني وجود دارد، شناسايي کنند. بدون اين قطعه پازل، هيچ ضمانتي در استنباط دقيق شرايطي که سنگ‌ها و صخره‌ها در آن‌ها شکل گرفتند، و يا درک بهتر از فعاليت آتشفشاني جبه‌ي ناهيد وجود ندارد. ولي زمين‌شناسان مي‌دانند که نقش سديم و ديگر عناصري چون منيزيم و سيليکُن در شکل‌گيري ايگنئوس سنگ‌هاي زميني چيست. و با استفاده از فرايندي به نام بلورسازي، زمين‌شناسان مي‌توانند فشار، دما و شرايط آب را در ماگما که گونه‌هاي مختلفي سنگ‌هاي ايگنئوسي زميني درست مي‌کند و درصد وزني عناصر مختلف به‌وجود آمده، را تخمين بزنند. فيليبرتو با استفاده از اطلاعات بدست آمده در زمين به عنوان يک قياس منطقي، قيدهايي را روي فشارهاي مختلف در فشارهاي مختلف، دما و شرايط آب که ناهيد تحت آن شرايط اينگونه شکل گرفته، گذاشته است.
بسته به مگان جبه‌ي زمين، ماگما محتويات متفاوتي چون دي اکسيد کربن حل شده يا مواد معدني آبي، مواد معدني با مولکول‌هاي آب که با ساختارهاي مولکولي‌شان عجين شده‌اند، وجود دارند. فيليبرتو دريافت که نمونه‌هاي وگا۲ و ونرا ۱۴ ساختارهاي بلوري چون بازالت زميني دارند که منابع آب در لايه‌هاي بالاي جبه‌ي سياره در فشارهاي کمتر هستند.
از طرف ديگر، نمونه‌هاي ونرا ۱۳ مروبط به فشارهاي بالا بودند، يعني اعماق جبه، از ماگما  غني و دي اکسيد کربن غالب. فيليبرتو مي‌گويد:«اين اولين بررسي بود که نشان داد سنگ‌هاي ناهيد، فشارهاي مختلف در اعماق مختلف سياره را تجربه کرده‌اند. اي نتايج جديد درباره‌ي قيدهاي ترکيب‌هاي آبي و دي اکسيد کربن در ماگما وجود دارند و همين يعني ناهيد نه فقط توده شيميايي شبيه زمين دارد بلکه در آب و دي اکسيد کربن هم شبيه هستند.» 
 
 
 ونرا ۱۳                                                                      وگا ۲  
وقتي بررسي‌ها نور بيشتري به تاريکي نادانسته‌هاي ما در داستان زمين‌شناختي ناهيد مي‌اندازد، نتايج به همين ۳۰ سال محدود مي‌شوند. ناکامل هستند. شِلنات زمين شيمي‌دان دانشگاه تايوان مي‌گويد:«نتايج هيجان براگيزي هستند ولي همچنان ناداتسه‌هاي زيادي هست. به داده‌هاي محدودي دست پيدا کرده‌ايم، ولي با همين داده‌ها هم بهترين نتايج را بدست آورديم.» شلنات و لوري گلاتزه، عضو بخش اکتشاف منظومهي شمسي ناسا، تأييد نتايجي چون فيليبرتو، نياز به يک کاوشگر ديگر در قرن ۲۱ دارد. گلاتزه مي‌گويد کارش مفهوم سازي از مأموريتهاي آينده‌ي ناهيد خواهد بود. مهمترين نکته‌هاي مقاله‌ي فيليبرتو مدل‌هاي او هستند. جزييات اين مدل‌ها هستند که در ناحيه‌هاي مختلف ناهيد مورد نياز ما خواهند بود. مثلاً سنگ‌هاي سديمي، منيزيمي و سيليکُني در هر نقطه از ناهيد، منشأ اين سنگ‌هات و صخره‌هاي سياره را نشان خواهند داد.
در واقع حالا که مي‌دانيم دنبال چه هستيم، بايد اول ابزار آن را بسازيم. اين دقيقاً برعکس اولين مأموريت‌هاي ناهيد است. با فرود بر ناهيد از طريق همين روبوت‌هاي اکتشافي مي‌توانيم تاريخ ناهيد و تحليل شيميايي آن را بهتر انجام دهيم. ميزان آب و دي اکسيد کربن در درک شرايط جوي، تحول و شيمي جو ناهيد بسيار مهم است.
 

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 15 فروردین 1394 زمان : 18:00 بازدید : 135 نویسنده : بنیامین فضلی

 ,جدیدترین اخبار, سلامت, ورزش,مقالات تاریخی




















































اخیرا کتابی منتشر شده که داستان آخرین ۲۴ ساعت زندگی هیتلر را لحظه به لحظه ثبت کرده است. دقایقی که جنون و ترس «پیشوا» را احاطه می کرد.

در این گزارش، تمامی اتفاقات روز آخر زندگی او به ترتیب زمان رخدادها ثبت شده است.

یک دقیقه بامداد، یکشنبه، 29 آوریل 1945 (یکشنبه 9 اردیبهشت 1324)

9 متر زیر زمین، اِوا براون هیتلر (Eva Braun) آماده مراسم عروسی خود می شود. او اکنون در اتاق خواب خود در پناهگاه زیرزمینی پیشوا است. پیشخدمت او موهایش را آماده می کند.

طره موهای او با دقت به بالای موهای وصل می شود، درست همان طوری که خودش می خواسته است. به دلیل اینکه نامزدش، آدولف هیتلر، از آرایش خوشش نمی آید، او تمام تلاشش را کرده تا طبیعی جلوه دهد.

اوا براون لباس مراسم خود را از قبل انتخاب کرده است: یکی لباس مشکی ابریشمی مجلل، کفش های جیر فراگامو، یک مجموعه دستبند طلایی با سنگ جواهری کهربای اصل، یک گردنبند یاقوت توپاز و ساعت الماس مورد علاقه اش. امشب قرار است بعد از 14 سال رابطه پنهانی بالاخره با معشوقه اش ازدواج کند.

,جدیدترین اخبار, سلامت, ورزش,مقالات تاریخی

آدولف هیتلر و اوا براون، در پناهگاهی در زیر برلین

او هرگز فکر نمی کرد که مراسم ازدواجش در پناهگاه زیرزمینی «فوهرر بانکر» (Fuhrerbunker) در زیر باغ محل «صدارت عظمای رایش» در برلین برگزار شود. اما تانک های ارتش روس (Russian Army) به مرکز نزدیک شده و دیگر امن نیست که بالای زمین باشند. پناهگاه پیشوا با یک سقف بتنی به طول 10 متر محافظت می شود.

این پناهگاه از طریق پلکان به یک پناهگاه در بالاتر از متصل می شود. همچنین از طریق راهرویی به زیرزمین محل صدارت رایش متصل است. در آنجا یک بیمارستان اورژانسی، گاراژ و چندین اتاق برای منشی ها و افسرها وجود دارد. حداقل نیز یک اتاق برای اوا تهیه شده تا او راحت باشد.

او از ماه ژانویه اینجا بوده و در بهترین اتاق اقامت داشته است. معمار مخصوص پناهگاه، اثاثیه اتاق او را طراحی کرده است. علاوه بر میز آرایش و صندلی، یک کمد مخصوس لباس، تخت یک نفره و یک مبل راحتی با پارچه گل دار برای او طراحی شده است. نام او بر روی تمام اثاثیه، لباس ها، جواهر و وسایل دیگر ثبت شده است.

او از سرویس بهداشتی بیرون آمده و صدای انفجار حاصل از بمباران سنگین توپ های روسی را می شنود.

,جدیدترین اخبار, سلامت, ورزش,مقالات تاریخی

ورودی پناهگاه هیتلر، او ساعات پایانی عمر خود را در اینجا سپری کرد

10 متر بالاتر از آن ها، گورکنان شاهد توده آتش پراکنده شده در آسمان هستند. در این لحظه، آن ها جسد «هرمن فگلاین،» (Hermann Fegelein) شوهر خواهر اوا براون، را در یک قبر کم عمق دفن می کنند. حکم او نیم ساعت پیش به دستور نامزد اوا اجرا شده بود.

خواهر اوا «گرِتل» (Gretl) باردار بود. به همین دلیل، اوا از آدولف عاجزانه درخواست کرده بود که او را نکشد. هیتلر به دلیل مداخله او عصبانی شده بود. فگلاین هفته گذشته هنگام فرار دستگیر شده بود. علاوه بر این، او را با پول، جواهر و زنی گرفته بودند که همسرش نبود.

در نهایت، اوا به گفتن یک جمله بسنده کرد: «تو پیشوا هستی.»

رُکوس میش (Rochus Misch)، تلفنچی پناهگاه پیشوا، در حال گوش دادن به هانس هوفبِک (Hans Hofbeck) از سرویس مخفی رایش بود که داشت نحوه اجرای حکم فگلاین را توضیح می داد. او آنچه که دیده بود را تعریف می کرد: یک مسلسل بزرگ را برداشت، او را نشانه گرفت و تتتتتت... (صدای مسلسل)

10 دقیقه بامداد

آدولف هیتلر در اتاق کنفرانس فوهرر بانکر به یک میز نقشه که بر روی آن نقشه ای نیست تکیه داده است. او «وصیت نامه سیاسی» خود را برای تراودل یونگه (Traudl Junge)، یکی از دو منشی خود، می خواند و او نیز سخنان هیتلر را می نویسد.

در ابتدا، یونگه هیجان زده می شود. آیا او اولین کسی خواهد بود که دلیل شکست آلمان ها را می شوند؟ اما هیتلر با یک تُن یکنواخت صحبت می کند و یونگه نیز از حرف های او ناامید می شود.

هیچ افشاگری، توجیه یا ندامتی در سخنان هیتلر شنیده نمی شود. فقط همان اتهامات همیشگی علیه یهودیان که او صدها بار شنیده بود.

هیتلر سپس فهرستی بلندبالا از مقامات جدید نازی ها را می خواند. حتی یونگه نیز می داند که این کار بی فایده است. پس از اندکی مکث، او وصیت خود را می خواند.

,جدیدترین اخبار, سلامت, ورزش,مقالات تاریخی

هیتلر بر سر میز شام با «یوزف گوبلس» (JOSEPH GOEBBELS) وزیر پروپاگاندا (تبلیغات سیاسی) شوخی می کند

وقتی که هیتلر به بخش ازدواج خود با اوا می رسد، یونگه شوکه می شود. تاکنون، رئیسش اصرار داشته که دیگر ازدواج نخواهد کرد. دلیل آن نیز این بوده که زنان آثار مخربی بر روی مردان دارند.

هیتلر این گونه ادامه می دهد: «من و همسرم مرگ را بر شرمساری ناشی از عزل و تسلیم ترجیح می دهیم. درخواست ما این است اجسادمان بلافاصله پس از مرگ سوزانده شود.» او کمی مکث کرده و از میز فاصله می گیرد: «این را در سه نسخه تایپ کن و سپس آن را برای من بفرست.»

اتاق کنفرانس آماده مراسم عروسی می شود. پنج صندلی در کنار میز بزرگ نقشه جای می گیرند. والتر واگنر (Walther Wagner)، از روسای دادگاه نازی ها، همراه با کاغذهای مربوطه وارد پناهگاه می شود. پیش خدمت هیتلر «هاینتس لینگه» (Heinz Linge) اشاره می کند که واگنر به اندازه عروس خوشحال است!

پانزده دقیقه بامداد

روبرت ریتر فون گرایم (Robert Ritter von Greim) تازه از جلسه ای با هیتلر خارج شده است. او تلاش دارد از پناهگاه خارج شود. درست چند ساعت پیش، هواپیمایی که او را به برلین آورده بود توسط ارتش روس از بین رفته بود. او نیز به شدت آسیب دیده بود. با این حال، هیتلر او را رئیس جدید نیروی هوایی آلمان نازی «لوفتوافه» می کند.

,جدیدترین اخبار, سلامت, ورزش,مقالات تاریخی

یک سرباز نیروهای ایالات متحده در اتاق خواب هیتلر

او به مدت نیم ساعت بدون توقف در مورد شکست، دروغ، فساد و خیانت صحبت کرد. سپس او از روی درماندگی در حال حرف زدن بر روی صندلی راحتی افتاد. سپس اعلام کرد که در جنگ شکست خورده اند. اولین بار بود که او اعتراف می کرد. هیتلر به فون گرایم دستور داد که با کمک نیروی هوایی نازی ها یک ضد حمله را طراحی کند.

در این بین، اوا به خواهر آبستن خود نامه ای می نویسد. گرتل همرا با پدر و مادر خود در خانه کوهستانی هیتلر در اوبرزالتسبِرگ اقامت دارند. در این نامه، حرفی از مرگ شوهرش زده نمی شود. (گرتل در پنجم ماه مه فرزند خود را به دنیا می آورد و او نام خواهر خود را برای آن فرزند انتخاب می کند. اوا دختر گرتل در سن 27 سالگی پس اینکه معشوقه اش در یک تصادف کشته شد، دست به خودکشی می زند.)

هیتلر همراه با پیش خدمت خود در اتاق مطالعه به سر می برد. هیتلر اکثر اوقات در آنجا است. اتاقی کوچک با سقفی کوتاه که در آن یک میز تحریر، یک میز کوچک، یک مبل راحتی با پارچه سفید و آبی و یک میز ناهارخوری برای پیشوا و منشی هایش وجود دارد.

هیتلر خطاب به پیش خدمت خود می گوید: «می خواهم اجازه دهم که تو پیش خانواده ات برگردی.» لینگه با صورت گرد و چشمان آبی خود به هیتلر نگاه می کند و پاسخ می دهد: «پیشوای من، من در زمان پیروزی در کنار تو بودم، می خواهم در زمان شکست نیز در کنارت باشم.»

او اکنون 32 ساله شده و قبلا آجرچین بوده است. او به پیشوا وفادار است و به مردم می گوید: «هرگز اربابی بهتر از او نمی توانستم داشته باشم.»

,جدیدترین اخبار, سلامت, ورزش,مقالات تاریخی

برج تهویه پناهگاه زیرزمینی هیتلر پس از اشغال برلین

هیتلر مکث کوتاهی می کند. سپس به لینگه می گوید که باید کاری که می گویم را انجام دهی: «باید دو پتو به اتاق خواب من ببری و بنزین کافی برای سوزاندن دو نفر را نیز تهیه کنی. من می خواهم خودم را با اسلحه بکشم، همراه با اوا. تو باید اجساد ما را در پتوهای پشمی بپیچانی و به بیرون از پناهگاه ببری و در آنجا بسوزانی.»

لینگه از ترس می لرزد و فریاد می زند: «بله قربان، پیشوای من!» سپس اتاق مطالعه را ترک می کند.

45 دقیقه بامداد

لینگه در پیروی از دستورات هیتلر با راننده هیتلر «اریک کِمپکا» تماس می گیرد. او در یک پارکینگ زیرزمینی است. لینگه از اریک 200 لیتر بنزین می خواهد. بنزین تقریبا نایاب شده است. اریک با کنایه می گوید: «فقط 200 لیتر؟ شوخی که نمی کنی؟ می خواهی 200 لیتر را چه کار کنی؟»

لینگه نیز جواب داد: «راست می گویم اریک. شوخی نیست. هر کاری می توانی انجام بده تا این 200 لیتر را برای من بیاوری.»

کمپکا به دستیار خود دستور می دهد که بنزین هر تعداد خودرو که در پارکینگ است را تخلیه کند. پارکینگی که اکنون سقف آن پایین ریخته است.

ساعت یک بامداد

اوا و آدولف از اتاق خارج می شوند. او همان لباس مشکلی را به تن دارد. هیتلر نیز همان شلوار مشکی همیشگی و نیم تنه نظامی خاکستری را پوشیده است. آن ها نیز بر روی صندلی های کنار میز بزرگ نقشه می نشینند. والتر واگنر به آن ها خوشامد می گوید.

آدولف و هیتلر 23 سال با هم اختلاف سنی دارند. آن ها در اکتبر 1929 (مهر 1308) با یکدیگر آشنا شدند. زمانی که اوا 17 سالش بود و در یک استودیو عکاسی در مونیخ کار می کرد.

,جدیدترین اخبار, سلامت, ورزش,مقالات تاریخی

پناهگاه هیتلر

در طول دو سال، هیتلر و اوا به هم به کافه و اپرا می رفتند و سرانجام قرار شد که با هم بمانند. اما چهار سال اول رابطه برای اوا خیلی سخت بود. زیرا آدولف به ندرت تماس می گرفت و معمولا به او بی توجهی می کرد.

اوا دو بار دست به خودکشی زد. پس از دومین خودکشی، او به دلیل «مصرف بیش از حد یا اُوردوز» در ماه مه 1935 (اردیبهشت 1314) به کما رفت. در این زمان، هیتلر تصمیم گرفت که دیگر او را رسما در کنار خود داشته باشد.

گرچه رابطه این دو همواره از عموم مردم پنهان می شد، اما آدولف یک خانه برای او در مونیخ خریده بود و چندین اتاق را در خانه کوهستانیِ خود «برگهوف» در اوبرزالتسبرگ برای او آماده کرده بود.

اوا می دانست که تنها کارش این است که او را آرام نگه دارد و در کارش ماهر بود. هیتلر به دیگران می گفت: «او ذهن مرا از چیزهای دیگر دور می کرد؛ چیزهایی که دوست ندارم به آن ها فکر کنم.

اوا دوست داشت که خانم هیتلر نامیده شود. علاوه بر این، او همیشه آرزو داشت یک بازیگر هالیوودی شود: «زمانی که هیتلر در جنگ پیروز شود، من می توانم نقش خودم را در داستان زندگی مان بازی کنم.»

در نهایت آن ها می خواهند ازدواج کنند. والتر از عروس و داماد می خواهد که اصالت آریایی خود را تایید کنند و بگویند که عاری از هرگونه بیماری موروثی هستند. پاسخ هر دو مثبت بود.

زمان دست کردن حلقه طلا فرا رسید. هر دو حلقه از اجساد زندانیان زندان گشتاپو تهیه شده بودند. متاسفانه حلقه ها به دست آن ها بزرگ بود. والتر اعلام می کند: «این ازدواج مطابق قانون صحیح است.» شواهد ازدواج همان افسرهای رده بالای نازی ها هستند که در پناهگاه مانده اند.

 

ساعت یک و بیست وپنج دقیقه بامداد


روبرت ریتر فون گرایم که رنگش به دلیل درد ناشی از جراحات وارد پریده بود، به سلامت در فرودگاه رچلین در 160 کیلومتری شمال برلین فرود آمد. او که اکنون رئیس لوفتواقه شده بود به شماری از نیروها که هنوز در آن فرودگاه مانده بودند دستور داد که به سمت برلین پرواز کنند.

سخنان او بی تاثیر است. فرودگاه در بمباران نیروهای متفقین نابود شده بود و پرواز همان تعداد اندک هواپیما به پایتخت تاثیری در حمله آن ها به برلین نداشت.

 

ساعت یک و سی دقیقه بامداد

پس از مراسم، عروس و داماد به اتاق خصوصی خود برگشته و از آن ها پذیرایی می شود. هیتلر از طرفداران منع استفاده از مشروبات الکلی است. اما آن شب، او نیز مقدار کمی می نوشد. از افسران دیگر نیز پذیرایی به عمل می آید.

والتر پس از پذیرایی به سر پست خود برمی گردد. دو روز بعد، او در یک درگیری خیابانی با اصابت گلوله کشته می شود. پیش خدمت هیتلر به اِوا تبریک می گوید و او را «خانم هیتلر» صدا می زند. چشمان اوا از خوشحالی برق می زند.

,جدیدترین اخبار, سلامت, ورزش,مقالات تاریخی

آخرین ساعات زندگی هیتلر


ذهن هیتلر هنوز درگیر است. او بورمن و گوبلس را از مهمانی خارج می کند تا نام های بیشتری را به آن فهرست اضافه کنند. یونگه از تغییرات مکرر در لیست کلافه شده است.

ساعت یک و چهل وپنج دقیقه بامداد

یوزف گوبلس نزد یونگه می رود. او در حال تهیه نسخه نهایی وصیت نامه هیتلر است. در چشمانش اشک جمع شده و می لرزد. یوزف می گوید: «پیشوا می خواهد من برلین را ترک کنم خانم یونگه. او دستور داده که من در حکومت جدید یک پست کلیدی داشته باشم. اما من نمی توانم. من نمی توانم برلین را ترک کنم. من نمی توانم از کنار پیشوا بروم. اصلا چه دلیلی دارد که پیشوا کشته شود ولی من زنده باشم.»

او نیز از خانم یونگه می خواهد تا وصیت او را نیز را بنویسد. خانم یونگه خودکار خود را برداشته و او شروع می کند.

او این چنین شروع می کند: «برای اولین بار در زندگی می خواهم از دستور پیشوا سرپیچی کنم. همسر و فرزندانم نیز مرا در این سرپیچی همراهی خواهند کرد.» او وصیت خود را با یک پیمان به اتمام می رساند: «از آنجایی که نمی توانم در خدمت پیشوا و در کنار او باشم، به این زندگی پایان می دهم، زیرا دیگر هیچ ارزشی برایم ندارد.»

پس از اتمام وصیت او، خانم یونگه شروع به تایپ آن وصیت نامه می کند. در این بین بغض گلوی او می شکند. در اکثر روزهای هفته گذشته، او با فرزندان آقای گوبلس مراقبت می کرده و برای آن ها داستان می خوانده است.

ساعت پنج بامداد
آدولف و اِوا هیتلر به اتاق های خود رفته اند. در گذشته، اوا از این مسئله شاکی بوده که چرا هیتلر به اتاق او نمی آید. اما زمان این حرف ها گذشته است. هیتلر تنها است. او آماده شده که به رختخواب خود برود. او به کمک یا همدردی کسی احتیاجی ندارد. او نسبت به تمیزی و انضباط وسواس دارد. با دقت خود را شسته و پیراهن خواب کتان سفیدرنگ خود را به تن می کند. لباس های خود را نیز با ظرافت بر روی رخت پهن کن می اندازد.

خواب اغفال کننده است. با نزدیک شدن سحر، بمباران شهر توسط نیروهای روس قوت می گیرد. آتش از بسیاری از ساختمان های شهر شعله می کشد. نیروهای روس در چند صد متری پناهگاه هستند.

اما اتفاقات روز دوشنبه باعث خواهد شد تا کسانی که در پناهگاه زیرزمینی هستند، قبل از فرو رفتن به کام مرگ به دامان مستی و عیاشی پناه می برند.

اِما کریگی (Emma Craigie) و جوناتان مایو (Jonathan Mayo) تمام جزئیات آخرین روز زندگی هیتلر را در یک کتاب به همین نام (Hitler’s Last Day: Minute By Minute) منتشر کرده اند. این متن برگرفته از بخش های اولی همین کتاب است.

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 15 فروردین 1394 زمان : 17:59 بازدید : 145 نویسنده : بنیامین فضلی
 

 

 

 

 شايد پُلي به آينده باشند

 

فيزيکدانان نظري اخيراً به اين نتيجه رسيده‌اند که شايد هسته‌هاي سياه‌چاله‌ها به سمت بينهايت ميل نکنند، ولي راهي به هرجاي عالم براي ما باز کنند. يک سياه‌چاله ميدان گرانشي آنچنان قوي دارد که حتي نور هم از آن نمي‌تواند بگريزد. يک سياه‌چاله عموماً بعد از مرگ يک ستاره در يک انفجار عظيم به‌نام ابرنواختر که آن را به يک چراع چگال بسيار نوراني تبديل مي‌کند.  اين معماي هيولايي، که تکينگي نام دارد، منطقه‌اي بي‌نهايت چگال در قلب هر سياه‌چاله نهفته است. اين پيش بيني است که نسبيت عام از نظريه مدرن گرانش دارد. طبيعت بي‌نهايتِ تکينگي‌ها به اين معني است که فضا و زماني که ما مي‌شناسيم ديگر آنجا وجود ندارند!

فيزيکدانان مدت‌هاي طولاني است که از شکسته شدن قوانين طبيعت در شرايط نزديک شدن به بي‌نهايت‌ها دوري مي‌کنند. حالا پيشنهاد مي‌کنند که مرکز سياهچاله‌ها به هيج وجه تکينگي ندارد. اين يافته‌هاي جديد نظري براساس نظريه‌ي کوانتم گرانشي چبنره‌اي (Loop Quantum Gravity) است. اين نظريه يکي از پيشروترين نظريه‌هايي‌ست که مکانيک کوانتم و نسبيت عام را در قالب يک نظريه واحد مي‌خواهد بيان کند. و اين نظريه واحد همان توصيف نيروهاي عالم در قالب مدل وحدت بزرگ است. در کوانتم گرانش چنبره‌اي، چهار بُعد فضا-زمان از چبنره‌هاي متقاطع شبکه‌اي تشکيل شده‌اند که ميدان گرانشي را مواج مي‌کند.

 

 

نمايي خيالي از يک انفجار بزرگ بدون تکينگي

 

 

پژوهشگران اين عرصه نظريه کوانتم گراشي چنبره‌اي را روي ساده‌ترين مدل سياه‌چاله اعمال کردند؛ يعني کروي، خنثي و غيرچرخشي که با نام سياه چاله شوارتزشيلد مي‌شناسيم. جُرجي پولين مي‌گويد:«سال‌هاست رهيافت‌هاي متعددي را از مدل‌هاي کروي مورد بررسي قرار داده‌ايم. آن‌ها را دوست داريم چون سرحد آن چيزي ست که در کوانتم گرانشي مدرن امکانش هست. البته اين کمي پيچيده‌تر از چيزي ست که کيهاشناسان در دهه‌هاي اخير مورد بررسي قرار داده‌اند. ولي آنقدر هم پيچيده نيست که قابل اندرکنش باشد. در يک لحظه‌ واقعاً ما متوجه شديم که مي‌توانيم ساده‌سازي مهمي روي معادلاتمان در اين مدل انجام دهيم.» جرجي فيزيکدان نظري دانشگاه لوئيزيانا در بيُتن ريج است.

آنها به جاي يک تکينگي، منطقه‌اي بسيار خميده را پيدا کردند. کارلو روولي نويسنده‌ و يکي از مشهورترين فيزيکدان نظري بخصوص در کوانتم گرانشي، از دانشگاه مارسي در فرانسه، مي‌گويد:«اين راه حل تميزي براي آنچه در يک سياه‌چاله اتفاق ‌مي‌افتد، آنهم در نظريه‌ي کوانتمي گرانش بوده. از خيلي وقت پيش انتظار مي‌رفت تکنيگي‌ها در مراکز سياه‌چاله‌ها با کوانتم گرانشي خميده شده‌اند. و اين نتيجه مي‌تواند اين کار چند ده‌اي را پشتيباني کند.» روولي در اين پژوهش اخير شخصاً حضور فکري و محاسباتي نداشته. 

قبلاً فيزيکدانان نظري نشان داده بودند که کوانتم گرانشي چنبره‌اي مي‌تواند مسئول يک اتفاق جالب باشد. به جاي اينکه در انفجار بزرگ تکينگي بوده باشد، يک جهش بزرگ بوده و عالم بعد از فروريزي عالم قبلي به وجود آمده است. به عبارت ديگر اين نظريه، خود به خود، تکينگي عالم را هم برطرف کرده. پولين مي‌گويد:«شايد درآينده بتوانيم تمام تکينگي‌هايي که يک نظريه مي‌دهد برطرف کنيم. دقيقاً وقتي به جاي تکينگي‌ها از يک پُل در مدل چنبره‌اي در انفجار بزرگ استفاده کرديم، به جاي تکينگي‌هاي سياه چاله‌ها يک پُل بين آينده و حال زديم.»

 

 

 

  اگرچه پژوهش‌هاي قبلي نشان داده بود که سياه‌چاله چنين پُل‌هاي ارتباطي دارند، ولي پژوهشگران براين بوده‌اند که تکنيگي‌ها ارتباط بين دو سمت فضا زماني سياه چاله‌ها را قطع مي‌کند و چنين پُلي با وجود آن‌ها شکل نمي‌گيرد. روولي مي‌گويد:«فکر مي‌کنم اين نشان مي‌دهد که کوانتم گرانشي چنبره‌اي بسيار حياتي و مهم است، و نتايج و ايده‌هاي جديدي در بر خواهد داشت.» پولين تأکيد مي‌کند که در اين پژوهش از يک مدل ساده استفاده کرده‌اند ، که براساس خشم فضا زمان، بدون در نظر گرفتن ماده واقعي در يک سياه‌چاله بوده. مدل‌هاي مورد استفاده، کروي بودند که برخلاف واقعيت نظري بسياري از سياه‌چاله‌هاست. آنها اسپين دارند و سطح مقطع‌شان هم متفاوت است. در نهايت، در اين مدل جديد گرانش کوانتمي، سياه‌چاله‌ها هميشه وجود داشته‌اند و خواهد داشت و در واقعيت، آن‌ها از انهدام ستاره‌ها به وجود مي‌آيندو روزي هم (اگر ماده و انرژي به آن‌ها نرسد) بخار خواهند شد. پولين مي‌گويد:«هدف بعدي ما اضافه کردن ماده و داشتن يک سياه‌چاله مدل و تحول آن است.» 

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 15 فروردین 1394 زمان : 17:59 بازدید : 111 نویسنده : بنیامین فضلی
 

 
 
 
در ماه مارس کشف بيش از ۷۱۵ سياره‌ي مدارگرد حول ستاره‌هايشان، چيزي بيش از يک شاهکار آشکارسازي اخترشناسي بود. تأييدي قوي بر اين که ما وارد حيطه جديدي از اکتشاف کيهان شده‌ايم. سارا سيگر از دانشگاه MIT يکي از دانشمندان سرپرست اين پژوهش براي زمين‌هايي ديگر در کهکشان، به زيبايي اين وضعيت را شرح داد:«در کشف سيارات فراخورشيدي ما وضعيت نسل کريستُف کلمب را داريم. ميراثي را براي نسل بعدي و و يک جامعه باقي مي‌گذاريم.»
اغلب تحول در زماني که شما دخيل و در جريان آن هستيد، بسيار سخت قابل تشخيص است، ولي اين چيزي ست که من باور دارم در حال روي دادن است. وقتي نسل‌هاي آينده به گذشته نگاه مي‌کنند، فکر مي‌کنم آن را به عنوان چهارمين دوره‌ي اکتشاف قابل مقايسه با سه دوره‌ي بزرگ اکتشاف قبلي خواهند ديد.
 
دوره اول:کشف بي‌کرانگي فضا
 وقتي گاليله با دوربينش در سال ۱۶۰۹ به سمت آسمان نشانه رفت، شاهد عالمي بود که پيچيده‌تر و شلوغ‌تر از چيزي بود که تصورش را مي‌کرد. نقاطي را روي خورشيد و حفره‌هايي را روي ماه رصد کرد. گاليله بود که نظريه‌ي زمين مرکزي معروف ارسطو را زير سؤال بُرد. گاليله فازهاي ناهيد را که رفتاري شبيه ماه داشتند، ديد. و هين رصد به اين معنا بود که بايد ناهيد و زمين بايد دور زمين مي‌گشتند تا اين فازها به‌وجود بيايد. در همين زمان بود که چهار «ستاره» را رصد کرد که دور مشتري مي‌گردند. آنها چيزي جز قمرهاي گاليله‌اي که امروز مي‌شناسيم نبودند: گانيمد، اروپا، کاليستو، آيو. نه فقط زمين مرکز عالم نبود، جايگاه خاصي هم در منظومه شمسي نداشت.
 
 
اگر با تاريخ اخترشناسي آشنا باشيد، حتماً به اين مطالب واقف هستيد. ولي گاليله ميراث ديگري داشت، خيلي عميق‌تر از مواردي که ذکر شد. وقتي به نور محو راه شيري نگاه مي‌کرد متوجه شد که تعداد بيشماري ستاره‌ي کم نور در آن قرار دارد. با برداشتن زمين از مرکز عالم، همه‌ي حرکت‌ها را را کنار هم چيد. در نهايت ايده‌ي ديگري از کيهانشناسي ارسطويي را کاملاً نابود کرد. ايده اين بود: عالم محدود، کشندي، و با ستاره‌هايي که درون آن در دورترين نقاط هستند، محدود شده است. کشف‌هاي گاليله راهنمايي بر ايده‌ي فضاي بدون کرانه، و شايد نامحدود بود. و همين ايده‌ها بود که فضا را براي نيوتن فراهم کرد تا نظريه‌ي جهانشمول گرانش، و کشف‌هاي بي حد و مرز اخترشناسي را ادامه دهند.
 
دوره‌ي دو: آوردن آسمان به زمين
 همه با نام گاليله آشنايي دارند. دومين تحول بزرگ را دو فيزيکدان سبب شدند که شايد نامشان کمتر شناخته شده است: رابرت بُنسن، و گوستاو کيرشهف. دانش آموزان و دانشجويان اين روزها بُنسن را از آزمايشگاه‌هاي فيزيک به نام آتش‌زنه‌ي بُنسن در مدرسه و دانشگاه مي‌شناسند. اين بدترين خاطره‌ايست که مي‌توان از مردي داشت که بر دانش بشر تأثير به‌سزايي داشته. اين دو فيزيکدان طيف‌سنجي را  ده دهه ۵۰ قرن ۱۹ پايه‌گذاري کردند. آنها نشان دادند که هر عنصر شيميايي اثر انگشت منحصر به فرد خودش را در جذب يا انعکاس نور دارد. نور يک جسم دور از يک منشور عبور مي‌کند، درست مثل رنکين کمان در ذرات آب موجود در هوا تشکيل مي‌شود، مي‌توانيد از الگوي تشکيل شده مشخصات آن را در بياوريد و بگوييد از چه چيزي تشکيل شده است. در سال ۱۸۳۵ فيلسوف فرانسوي آگوست کُمته نوشت:«همه‌ي پژوهشگران علوم فيزيکي، روانشناسي، جامعه شناسي و هرآنچه در قدرت بشر بر روي زمين است، بي ترديد به سيارات ختم مي‌شود.» کمتر از ۳۰ سال بعد، بُنسن و کيرشهف نشان دادند که او در اشتباه است.
 
 
طيف سنجي ابزار گيج کننده‌ايست ولي جاي شکي در اهميت آن نيست. ثابت شده که بقيه‌ي عالم در همان اتم‌هايي ساخته شده که ما را تشکيل داده‌اند. اين امکان را به اخترشناسان مي‌دهد که ترکيب هر جرم نوراني را در فضا بيرون و داخل منظومه‌ي شمسي در عالم قابل مشاهده مشخص کنند. يک نتيجه‌ي فرعي خارج از ذهن هم داشت: اگر جسمي نسبت به ما در حال حرکت باشد، آن حرکت در خطوط طيفي مشخص مي‌شود. اين انتقال در طيف نشان مي‌دهد: ستاره‎ها با چه سرعتي مي‌چرخند. کشش گرانشي سيارات ناپيدا چقدر است. خرکت کهکشان‌‌ها. حتي انبساط عالم که همه‌ي اينها ما را به دوره‌ي سوم مي‌رساند:
 
دوره‎ي سوم: کشف عالم
ادوين پاول هابل (بدو دانش فيزيکدانان قبلي) در کشف عالم اطراف کهکشان ما دست تنها نبود، ولي هم او بود که باعث پيشرفتي شگرف شد. تا دهه ۱۹۲۰ هيچکس مطمئن نبود کهکشان‌هاي ديگري هم وجود دارند. 
اخترشناسان درباره‌ي کهکشان‌هاي جذاب مارپيچي و آلودگي نوري در آسمان مي‌دانستند، و بسياري بر اين فرض بودند که آن مناطق محو در آسمان کهکشان‌هاي ديگري چون کهکشان ما هستند. ولي بسياري ديگر هم تصور مي‌کردند ابرهاي مارپيچي ابرهاي گازي درون راه شيري هستند و کهکشان ما تنهاست. به عبارتي عالم ما و کهکشان ما را تنها فرض مي‌کردند. 
 
 
بعداً در سال ۱۹۲۳ هابل نوع خاصي از ستاره‌ها را در کهکشان آندرومدا پيدا کرد که متغيرهاي قيفاووسي ناميده مي‌شوند. الگوي تغيير ستاره به هابل اين امکان را داد که معيار فاصله را بسنجد و آن را ثابت کند. و آن ابرهاي اطراف را که در لبه‌ي کهکشان هستند مورد مکاشفه قرار دهد. سحابي آندرومدا تبديل شد به کهکشان آندرومدا و کهکشان ما شد فقط يکي از چند کهکشان. ۶ سال بعد هابل حرکت آنها را هم تخمين زد و ثابت کرد که آن‌ها در حال دور شدن از ما هستند. و رابطه‌اش سرعت در تناسب مستقيم با فاصله‌شان بود. اين کشف عالم در حال انبساط بود که به ايده‌ي انفجار بزرگ، تحول کهکشاني، انرژي تاريک و همه‌ي ان مفاهيم ساختارشکن کيهانشناسي مدرن انجاميد. من همچنان تمام اين قضايا را خارج از ذهن مي‌دانم که در کمتر از يک قرن قبل اصلاً نمي‌دانستيم کهکشان‌هاي ديگري هم وجود دارند يا نه؟ گام‌هاي پيشرفت اخترشناسي واقعاً وقتي برگرديم به تاريخ اخترشناسي ما را شوکه مي‌کند.
 
دوره‌ي چهارم: کشف جهان‌هاي بي پايان
و موارد قبل ما را به دوره‌ي کنوني رساند: کشف سيارات و ستارگان. ولي اينبار به شيوه‌اي کاملاً متفاوت از قبل. يک جورهايي در مقايسه با ابعاد کيهان، کوچکتر به نظر مي‌رسد، چون فرض چهار انقلاب اخترشناسي کمي ديدگاه شخصي است. اگر حيات در هرجايي از عالم وجود داشته باشد، مطمئناً روي سطح يک سياره است! آنها در فضا محلي ايمن دارند، آنها که در جاهايي با شيمي پيچيده‌تر و زيستي که آن شيمي را در خود حفظ مي‌کند، و ترکيب مولکولي مي‌تواند منجر به خلق هوش و شعور و زيبايي شود.
گاليله ديگر ستارگان را کشف کرد، هابل کهکشان‌هاي ديگر و پژوهشگراني چون سيگر و جئوف مارسي، و بيل بوروکي دنياهاي ديگري را کشف کردند. و دوباره يک گام ديگر و تصورش هم سخت است که چقدر جلو رفتيم. تا سال ۱۹۹۲ اخترشناسان نمي‌دانستند که سياره منفردي هم بيرون از منظومه شمسي هست و نه فقط يکي. هر ايده‌اي هر بحثي، ابتدا در تخيل و فانتزي شکل گرفته. حالا ما جداولي از هزاران سياره داريم.
همانطور که قبلا بارها روي داده، دانشمندان تصوراتشان را از مقايسه ايده با خلاقيت طبيعت کشف مي‌کنند. تنوع جهان‌ها (منظور دنياهاي موازي نيست. در مورد مکان‌هاي مختلف عالم صحبت شده.) غني‌تر از آن است که بتوان تصور کرد. اگر روزي بيگانه‌ها را کشف کنيم، يقيناً انچه که تصور مي‌کرديم نخواهند بود.  فعلاً در حال طي مسير يافتن هستيم.
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 15 فروردین 1394 زمان : 17:58 بازدید : 119 نویسنده : بنیامین فضلی

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • جستجو



    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3326
  • کل نظرات : 43
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 156
  • بازدید امروز : 63
  • باردید دیروز : 374
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 26
  • بازدید هفته : 63
  • بازدید ماه : 11,836
  • بازدید سال : 81,358
  • بازدید کلی : 1,031,507
  • کدهای اختصاصی
    Instagram