loading...

سیگما

سایت علمی بنیامین فضلی

 


برای آوردن نوشته ی زیر چند نکته را در نظر داشتم که به آن ها اشاره می کنم؛ یکی این که بانوان صاحب ذوق در کشور ما کمتر شناخته شده اند، و از دلایل معلومش اینکه جامعه ی مردسالار و شناخت بسیار سطحی از مقوله ی دین و محروم کردن نیمی از جامعه از حق مسلم و حقوق قانونی و طبیعی خود با تفسیر به رأی از دین... نگاه غلط به انسان و تقسیم جنسیتی آن به دو تیپ حاکم و محکوم  و قوی و ضعیف _ زنان در جوامع مردسالار همیشه ضعیفه نامیده شده اند _ و بسیاری نکات دیگر که مجال فراخ برای طرحشان لازم است، مجال برای تعلیم و تربیت و ترقی نیمی از جامعه را به راحتی سلب کرده است.

دیگر این که عصر ناصری و چهره ی تاریک آن عنصر سفاک و از خود راضی و کم ظرفیت یعنی جناب ناصرالدین شاه _ اسم بسیار بی مسمی ( یاری کننده ی دین) _ به درستی شناخته نشده است و بازخوانی و بازنویسی دقیق و مبسوطی را می طلبد. سلطان صاحبقرانی که کمترین جرمش کشتن شریف ترین مرد روزگارش یعنی امیر کبیر بود و به اسارت و بردگی بردن زنان و کودکان مردم در ازای مالیات های سنگینی که وضع شده بود و بسیاری از مردم فرودست از پرداختش عاجز بودند و خوش ترین  و بهترین نمره ی کارنامه ی تباه و سیاهش بخشیدن افغانستان و ترکمنستان و بلوچستان به انگلستان و روس بود، طبق معاهده های ننگین پاریس و آخال و گلداسمیت!!! و بستن قراردادهایی که هنوز هم مردم این مرز و بوم تاوانش را می دهند!!! با این اوصاف کشتن یک زن صاحب ذوق و دگراندیش نباید کار مشکلی بوده باشد!!!

البته حاج سیاح در کتاب خاطرات خود و حاج زین العابدین مراغه ای در کتاب سیاحت نامه ی ابراهیم بیگ به گوشه ها و زوایای چندی از این عصر تاریک و سراسر اختناق اشاراتی کرده اند، عصری که کمترین جرم روزنامه خواندن کشته شدن به دست خود شاه بود. ( رجوع کنید به جلد اول تاریخ مشروطیت دکتر ملک زاده ) برشمردن خبط و خطاهای ریز و درشت سلطان شهید مجالی به وسعت پنجاه سال حکومت ویرانگر و دل آزار وی می طلبد که به آینده و آیندگان حوالت می شود!

سه دیگر برگرفتن سبک مولوی و به درستی از عهده ی کار بر آمدن قرة العین می باشد، که شاهد مدعی در ذیل همین مطلب آورده می شود.

... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!!

زرین تاج برغانی قزوینی،معروف به قرة العین یا طاهره،دختر حاجی محمد صالح برغانی قزوینی،در سال 1195 هجری شمسی مطابق با 1816 میلادی درقزوین به دنیا آمد. او مقدمات علوم را به همراه خواهرش مرضیه نزد پدرش آموخت. بعد به تحصیل فقه و اصول و کلام و ادبیات عرب پرداخت. سپس آثار شیخ احسایی و سید رشتی را مطالعه کرد . عقاید سید رشتی بسیار روی او تاثیر گذاشت.تا آنجا که او تصمیم گرفت به کربلا برود و سید را ملاقات کند. دو پسر و یک دخترخود را به شوهرش که پسر عمویش هم بود،سپرد و به کربلا رفت. اما چون به آنجا رسید،سید درگذشته بود.در آن هنگام قرة العین 29 سال داشت . سپس از آنجا به بغداد رفت و بعد از آن در سال 1225 خورشیدی( 1846 میلادی ) به دستور سلطان عثمانی به ایران بازگشت و به قزوین رفت.یکسالی در آنجا بود تا که پدرش و پدر شوهرش به دست پیروان باب کشته شدند و او مجبور شد به تهران برود. بعد به همراه عده ای از یارانش به دشت " بدشت" در هفت کیلومتری شاهرود رفت و در انجمنی که درآنجا بر پا شده بود،بی پرده در برابر حضار نمودار شد و به سخنرانی پرداخت و غوغایی به پا کرد و از آنجا به تهران بازگشت. بعد از مدتی به قزوین رفت تا بعد از کشته شدن باب او را دستگیر کردند و به تهران آوردند و زندانی کردند . بعد از حادثه ی تیراندازی به ناصرالدین شاه ، در سال 1231 خورشیدی ( 1852 ) درحالی که فقط 36 سال داشت، به دستور شاه و وزیرش در باغ ایلخانی کشته شد.

قرة العین زنی صاحب قلم، شاعر و سخنران بود. آلوسی ، مفتی بغداد در ترجمه ی حال او می گوید:" من در این زن فضل و کمالی دیدم که در بسیاری از مردان ندیده ام. او دارای عقل و استکانت و حیا و صیا نت بسیار بود. "
قرة العین در ایران نخستین زنی بود که به خلاف رسم و عرف زمانه بی حجاب در برابر مردان ظاهر شد و با علما و رجال به بحث و مجادله پرداخت.اکثرآثار نظم و نثر قرة العین از میان رفته است و فقط تعدادی نوشته های پراکنده و نامه به خط خودش برجای مانده است. چند غزل نیز از وی باقیمانده است .



چند نمونه از آنها را در زیر می آ ید:

تو و ملک و جاه سکندری، من و رسم و راه قلندری
اگر آن خوش است تو در خوری ، وگر این بد است مرا سزا
----------------------------------------
در ره عشقت ای صنم ، شیفته ی بلا منم 
چند مغایرت کنی ؟ با غمت آشنا منم
پرده به روی بسته ای، زلف به هم شکسته ای 
از همه خلق رسته ای، از همگان جدا منم
شیر تویی ، شکر تویی، شاخه تویی، ثمر تویی 
شمس تویی، قمر تویی، ذره منم ، هبا منم
نخل تویی ، رطب تویی ، لعبت نوش لب تویی 
خواجه ی با ادب تویی، بنده ی بیحیا منم
کعبه تویی ، صنم تویی، دیر تویی، حرم تویی، 
دلبر محترم تویی ، عاشق بینوا منم
شاهد شوخ دلربا گفت به سوی من بیا 
رسته ز کبر و از ریا ، مظهر کبریا منم
طاهره خاک پای تو ، مست می لقای تو 
منتظر عطای تو ، معترف خطا منم
----------------------------------------
گر بتو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو 
شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو
از پی دیدن رخت همچو صبا فتاده ام 
کوچه به کوچه، در به در،خانه به خانه،کو به کو
دور دهان تنگ تو ، عارض عنبرین خطت 
غنچه به غنچه ، گل به گل ، لاله به لاله ، بو به بو
می رود از فراق تو خون دل از دو دیده ام
دجله به دجله، یم به یم،چشمه به چشمه،جو به جو
مهر ترا دل حزین بافته بر قماش جان 
رشته به رشته ، نخ به نخ ، تار به تار، پو به پو
در دل خویش"طاهره"گشت و نجست جز تو را 
صفحه به صفحه، لا به لا، پرده به پرده ، تو به تو

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 15 فروردین 1394 زمان : 17:58 بازدید : 132 نویسنده : بنیامین فضلی
 

 
 
حدود ۳.۲۶ ميليارد سال قبل، خيلي قبل از دايناسورها، يک سيارک عظيم با نزديک ۵۸ کيلومتر قطر به زمين برخورد کرد. حالا زمين‌شناسان اين رويداد را تحليل مي‌کنند، و خيلي خيلي بزرگتر از آن است که فکر مي‌کردند. و اما آنچه آن روز بر زمين گذشت. به لطف تلاش‌هاي ژئوفيزيکدانان نُرم اسليپ و دُن لوئه، مي‌دانيم چه اتفاقي افتاده است. 
 
 زمين نيم ساعت لرزيد!
سنگ برخورد کننده خود ۳۷ تا ۵۸ کيلومتر پهنا داشت. در تصوير شبيه سازي شده مقياسي از متوسط اين عدد مي‌بينيد. اين اندازه‌ي تخميني  سه تا پنج برابر مقداري‌يست که تصور ميشد دايناسورها را منقرض کرده. وقتي به زمين برخورد کرد، سرعتي معادل ۲۰ کيلومتر بر ثانيه داشت. 
اين برخورد، زمين لرزه‌اي به اندازه‌ي ۱۰.۸ ريشتر در ابعاد کُل سياره زمين به وجود مي‌آورد. موجي در لايه‌هاي زيرين زمين به‌وجود مي‌آيد که صدها کيلومتر بر روي زمين اثر مي‌گذارد، صخره‌ها را مي‌شکند و زمين لرزه‌هاي ديگري را سبب مي‌شود. اين زمين لرزه زمين را نيم ساعت مي‌لرزاند. اين مقدار ۶ برابر زمين لرزه‌هاي ژاپن در سال ۲۰۱۱ است. اين رويداد بخشي از تکتُنيک زمين را تغيير مي‌دهد. لوئه معتقد است اين برخورد صفحه‌ي تکتُنيکي جديدي درست کرد که امروز آن را مي‌بينيم. اين اولين بررسي و مدل سازي براي برخوردي است که بيش از ۳ ميليارد سال قبل روي داده است. لوئه علائم زمين شناختي آفريقاي جنوبي در منطقه‌اي به نام کمربند «باربتُن گرين استون» کار مي‌کند.
 
 
سونامي عظيم
سونامي‌هايي در ابعاد عمق هزاران متر راه افتاد که بسي بيش از تمام سونامي‌هايي است که بر اثر زمين لرزه به وجود آمده. اين سونامي‌‌ها اقيانوس‌ها را پيمودند و در آن زمان کُل سطم زمين را پوشش دادند.  حفره‌ي ۵۰۰ کيلومتري يعني فاصله واشنگتُن تا نيويورک (تهران تا اراک) آسمان آتشين شد و اقيانوس‌ها جوش آمدند. 
سطح زمين کاملاً سوخت. آسمان قرمز و داغ شد، جو پُر از غبار و خاک شد و اقيانوس‌ها جوش آمدند. صخره‌ها بخار شدند و اين بخار در جو پخش شد و منجر به چرخه‌اي جوي شد و به قطرات مايع چگاليده شده و قبل از جامد شدن مانند باران به زمين برگشت. دانشمندان مي‌گويند اين رويداد مي‌توانسته يک دوجين رويداد مشابه باشد که در يک دوره‌ي بمباران زمين در دوران اخير به انتهاي خود رسيده. در آن زمان بسياري از مناطق برخوردي با فرايندهاي طبيعي و فرسايش پوشيده شد. ولي زمين شناسان تعدادي از اين مناطق را در آفريقاي جنوبي و غرب استراليا کشف کرده‌اند که شواهدي از برخورد در آنجا وجود دارد. اين بهترين حدسي بوده که تاکنون ارائه شده. سيارکي به مساحت هزاران کيلومتر دورتر از باربرتُن گرين استون برخورد مي‌کند.
 
 
 
در فرهنگ عامه داستان‌هاي زيادي از اين نوع پديده‌ها پديده مي‌شود. ولي شايد مهم‌ترين نوشته‌هاي تخيلي در اين‌باره ژانر علمي تخيلي است. تعداد زيادي از داستان‌هاي علمي تخيلي از ژول ورن در سال ۱۸۷۷ (برخورد يک سيارک) يکي از نخستين‌ها باشد. لَري هامر و جِري پورنيل با داستان تبر لوسيفر، آرتور سي. کلارک با داستان ميعاد با راما (در ايران قبلاً چاپ شده) برخوردهاي ديگري را در آينده به نمايش گذاشتند.
 
در داستان ميعاد با راما برخورد در جنوب ايتاليا به سال ۲۰۷۷ اتفاق مي‌افتد که يک پروژه‌ي فضايي در حال انجام است. و بعداً فضاپيماي راما کشف مي‌شود. در سال ۱۹۹۲ مطالعاتي که ناسا در آن پيشرو بود، تحت تأثير اين داستان کلارک انجام گرفت. به همين دليل کلارک داستان ديگري به نام تبر خداوند نوشت.
ولي ردپاي برخوردهاي کلاسيک و واقع‌گرايانه‌تر سيارکي در داستان‌ها به سال ۱۹۹۹ نوشته جک مک دي‌وايت هم برمي‌گردد. برخوردي با سرعت بالا که ماه را نابود مي‌کند. يکي از آخرين نمونه‌هاي اين نوع داستان‌ها کاري است از بِن وينترز با نام آخرين پليس که در سال ۲۰۱۲ چاپ شده است. در سينما و سريال‌هاي علمي تخيلي هم زياد اين موضوع به نمايش در آمده. ولي اهميت اين داستان‌ها در چيست. گاهي نويسنده ايده‌هاي جالبي مطرح مي‌کند. درست مانند همان ايده‌هايي که به کشف‌هايي در ابعاد واقعي مي انجامد. کج کردن مسير سنگ‌هاي فضايي و دنباله‌دارها تا ابعاد فلسفي و جامعه شناسي بشر در به هنگام‌هاي اينچنيني. 
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 15 فروردین 1394 زمان : 17:57 بازدید : 137 نویسنده : بنیامین فضلی
 

 
 شايد فکر کنيد از بس به رازهاي آلبرت آينشتاين فکر کرديم خسته شديم! شايد اين مشهورترين دانشمند تمام اعصار تاکنون، درباره‌ي هرآنچه مطالعه کرد ايده‌اي، نظري يا مطلبي نوشت. هنوز در ۱۳۵ امين سالگرد تولدش (۱۴ مارس ۱۸۷۹) همچنان جزيياتي جديد بيرون مي‌آيد از آنچه در فکر آينشتاين بود و روي آن کار کرد، و بزرگترين راز کيهان. شايد يکي از شوک کننده‌ترين مدارکي که به‌دست آمده از آرشيو آينشتاين است. کيهانشناس ايرلندي کُرماک اُ رافرتي (Comrac O'Rafferty) با کشفي در مورد يکي از کارهاي منتشر نشده‌ي آينشتاين مقاله‌اي را منتشر کرده که نشان از کار وي در مدل‌هاي کيهانشناسي عالم دارد. اين دست‌نويس به سال ۱۹۳۱ برمي‌گردد که نشان مي‌دهد، آينشتاين روي يک مدل جديد براي عالم کار مي‌کرده که ديدگاه علمي و فلسفي خودش را تأييد کند. عنوان اين دست‌نويس اين است: «درباره‌ي مسئله کيهان‌شناسي» (About Cosmological Problem) که عالمي را فرمول بندي و تصور مي‌کرد که متورم مي‌شود ولي هرگز تغيير نمي‌کند (بعداً مدلي شبيه اين را  سِر فرد هويل (Fred Hoyle) و چند کيهانشناس ديگر ابداع کردند و اطلاعي از اين کار آينشتاين نداشتند).
در سال ۱۹۱۷ آينشتاين اولين تلاشش را در ساختن اين مدل فيزيکي براي عالم انجام داد. در واقع، بايد بگويم که اولين کسي است که مدلي فيزيکي براي عالم ساخت. هيچکس تا قبل از او مفهومي رياضياتي يا مفهومي براي چنين مقصودي ابداع نکرده بود. او نظريه نسبيت عام را منتشر کرد و خواست ببيند چه مي‌شود اگر به جاي فضا-زمان ايده‌اي جديد بزند و به کُل عالم تعميم دهد.
خيلي زود فهميد که معادلاتش به طور طبيعي انبساط يا انقباض عالم را توضيح مي‌دهند. اين نتايج برخلاف درک اخترشناسي آن زمان و ترجيح خود او بر رفتار طبيعت بودند. پس يک ضريب اضافي به نام لامبدا اضافه مي‌کند که گرانش را کنترل کرده و اجازه مي‌دهد کُل سيستم به شکل زيبايي در تعادل بمانند. سپس در سال ۱۹۲۹ ادوين هابل از يک سند منتشر کرد که عالم در حال انبساط است و آينشتاين سريع ايده‌ي لامبدا را کنار گذاشت. اين بخش از داستان را همه مي‌دانيم. و مي‌دانيم نتيجه آخر غلط از آب در ‌مي‌آيد.
  
 
 
 
آينشتاين ناشناخته
اُرافرتي کشف کرد که ۱۴ سال بعد از اولين مقاله‌ي کيهانشناسي آينشتاين، همچنان با لامبدا کار مي‌کرد و سعي داشت نشان دهد عالم مي‌تواند به شکلي، تعادل کاملي داشته باشد.
 
چرا آينشتاين فکر مي‌کرد عالم بايد در تعادل باشد، مسئله مهمي است. بنابه نظريه‌اش اصل کامل نسبيت (طبيعت از ديد همه‌ي ناظرها يکسان ديده مي‌شود) او را به «اصل کيهانشناسي» معتقد کرد: عالم همگن است يعني در همه جاي عالم از هر جايي در فضا يک رويداد يا منطقه، يکسان ديده مي‌شود. ولي او ديدگاه عميق‌تري داشت:«اصل کامل کيهانشناسي» که مي‌گويد در تمام زمان‌ها در هر مکاني عالم يکسان به نظر مي‌رسد. به وضوح نمي‌تواند در عالم انبساطي چنين چيزي روي دهد....يا مي‌تواند؟
اينکه آينشتاين چطور مسئله را حل مي‌کند واقعا جالب است. او تصور مي‌کند که وقتي فضا منبسط مي‌شود، ماده‌ي جديدي از ناکجاآبادي براي پُر کردن فضاي خالي پديدار مي‌شود. در نتيجه اين دو (انبساط و ماده‌ي جديد) باهم به تعادل مي‌رسند، و متوسط چگالي کيهان هرگز تغيير نمي‌کند. اين مدل کيهانشناسي را به نام مدل حالت پايا (Steady State Universe) مي‌شناسيم. اين مدل در سال ۱۹۴۹ در غياب مقاله منتشر نشده‌ي آينشتاين توسط فرد هويل و همکارانش چاپ شد. تا دهه‌ي ۱۹۶۰ فرا رسيد و گواهي قانع کننده بر انفجار بزرگ و سن محدود عالم پيدا شد و مدل حالت پايا بي اعتبار شد.
توجه کرديد که من به ايده‌ي حضور ماده از ناکجا آباد در مدل آينشتاين اشاره کردم؟ به نظر مي‌رسد تناقضي با بقاي جرم داشته باشد. اينطور نيست؟ بله ولي به ياد داشته باشيد که درک امروز ما از انرژي تاريک درست همان ايده متناقض را در خود دارد!! وقتي فضا منبسط مي‌شود انرژي بيشتري توليد مي‌کند، که همين باعث انبساط عالم و شتاب آن مي‌شود. انرژيي که از هيچ مي‌آيد.
تا وقتي جرم و انرژي در تعادلند، اين واقعيت پذيرفته شده‌ي فيزيک عجيب‌تر از مدل آينشتاين نيست. شايد جواب در درک عميق‌تري از ميدان‌هاي انرژي نهفته باشد که فضاي به ظاهر خالي را تغذيه مي‌کنند (يا يک ديدگاه جديد، در رابطه‌ي بين انرژي واقعي و پتانسيل کيهان).
 
ديروز و امروز
 همه‌ي اينها تاريخ قديمي فيزيک است، بجز آنهايي که نيست! براي ما بسيار مهم است که درس‌هايي از ذهنيت آينشتاين و چگونه فکر کردن متفکران بزرگ بگيريم. در زندگي‌نامه‌هاي آشناي آينشتاين، بسياري از نويسنده‌ها مدعي شدند که بزرگترين اشتباه او همان لامبدا بوده! اخيراً اخترفيزيکدان، ماريو ليويو (Mario Livio) نشان داده که شايد آينشتاين اصلاً آن را به زبان نياورده (لامبدا بزرگترين اشتباه من بود). ليويو از نوشته‌هاي کيهاشناسي جديداً يافت شده‌اي استفاده مي‌کند که در بالا ذکر شد. جداي از ضريب لامبدا که براي آينشتاين بوده يا نه، او روي اين موضوع کار مي‌کرده. 
لامبدا به ميدان انرژي در فضا تعبير شده. امروزه آن را مبناي انرژي تاريک، نيروي مرموزِ علت  انبساط و شتاب عالم مي‌دانند. ولي آينشتاين نشان داد که شايد بتوان آن را به ميدان خلق ماده هم تعبير کرد. دست‌نويس‌هاي او نشان مي‌دهد، چه استاد بزرگي بوده. در دهه‌ي ۵۰ به سؤالاتش ادامه داد و سعي در حل آنها و فراتر رفتن از اين حيطه داشت. همين تلاش هم نشان مي‌دهد محدوديت‌هاي وي کجاها بوده. اشتباه بزرگ آينشتاين معرفي لامبدا نبود، بلکه جلوتر نرفتن و طرح نکردن سؤالات جديد از کارهاي خودش بود. 
اگر او به معادلاتت نسبيت عام اعتقاد کامل داشت، مي‌توانست ببيند که نظريه‌اش انبساط عالم را پيش‌بيني کرده (حتي با لامبدا). بعداً ديد که لامبدا هم براي عالم شتابدار يک امکان شدني و مجاز است. و اگر متوجه مي‌شد ۶ دهه قبل از اخترشناسان آن را ارائه مي‌کرد. 
همين داستان در جاهاي ديگر هم تکرار مي‌شود. او عجيب بودن مکانيک کوانتمي که خودش به وجود آورده بود را تحمل نکرد. نمي‌توانست باور کند سياه‌چاله‌ها واقعاً وجود دارند، که دقيقاً از نسبيت عام منتج مي‌شد. 
هيچ کدام از اين اشتباهات چيزي از او کم نمي‌کند. دقيقا برعکس: پيکان بزرگ مفاهيم علمي او را به آزمودن بزرگترين سؤالات بنيادي واداشت و تا نتايج منطقي‌شان هم پيش رفت. 
همين ما را هم خيلي کنجکاو مي‌کند، باعث پژوهش‌هاي زيادي مي‌شود. ولي حتي آينشتاين هم محدوديت‌هاي خودش را داشت. حتي او هم همواره شک‌هايش برطرف نشد. خيلي خوب است که تولد ۱۳۵ سالگي آينشتاين را در ذهن داشته باشيم. ما فقط انسانيم، درست مثل آينشتاين، مسيرهاي کور و شکست‌هايي خواهيم داشت. کاري که از پس ما بر مي‌آيد، همان کاري را کنيم که او کرد: ذهنمان براي ايده‌هاي جديد باز باشد. دنبال توضيح‌هاي عميقتري باشيم. و تا مي‌توانيم تخيلمان را گسترش دهيم.
 
 
اين تصوير خيالي مربوط به موج گرانشي است که بهانه براي اين مطلب بوده. چند روز قبل در فيزيک و بعد از نزديک يک قرن، در گرانش خبر بسيار مهمي منتشر شد. رصدخانه‌ي BICEP2 
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 15 فروردین 1394 زمان : 17:57 بازدید : 181 نویسنده : بنیامین فضلی
 

 
 
اخترشناسي:
 اول از همه خود اين کلمه را بررسي مي‌کنيم. راستش اصلاً فکر نمي‌کردم که واقعاً چيزي در مورد معناي اخترشناسي بدانم. يعني آن را به معناي بررسي ستارگان مي‌دانستم. خيلي نزديک به همين معناست ولي اين نيست. از لغتي يوناني به نام «آسترون» (Astron) و «نوموس» (noms) مي‌آيد که ترجمه‌ي آزاد آن قوانين ستارگان يا رفتار ستارگان مي‌شود.
تمايز اين دو جالب است. در اصل هدف اخترشناسي، درک ساختار عالم نبود، بلکه روش‌هاي قابل درکي بود از اثر ستارگان در زندگي بر روي زمين. طالع بيني (Astrology) هم تمايزي بين عبارت‌ها تاقرن ۱۴ قائل نبود، يعني اخترشناسي و طالع بيني يکي بودند و معناي يکساني داشتند.
 
سياره:
اين کلمه هم از ريشه يوناني گرفته شده به معناي «سرگردان». دليل آنهم واضح است: سيارات در آسمان در حال حرکت و به ظاهر سرگردانند؛ اين در حالي‌ست که ستارگان در مکان خودشان ثابت هستند (حداقل در مقياس‌هاي عمر بشر). اخترشناسان امروزي روشي جديد براي نامگذاري استفاده کردند که در مورد سيارک‌ها،ماه و مشخصه‌هاي سيارات آن را به کار بردند. اين روش را انجمن بين المللي اخترشناسي تصويب کرد، که به شکل عجيبي توافقي هم در آن وجود ندارد.
 
کهکشان:
اين نام از gala يوناني باستان به معناي شير گرفته شده. به دليل ظاهر شيري رنگ راه شير آسمان نام گرفت (شيريني شير گالاکتُز ناميده مي‌شود). اولين بار راه شيري بعد از مدتها در قرن ۱۴ در داستان خانه‌ي شهرت مورد استفاده قرار گرفت: «آنجا را نگاه کن، آه، کهکشاني که مردان طي کردند...». و اين مفهوم که عالم پُر شده از ديگر کهکشان‌ها تا سال ۱۹۲۹ پذيرفته نشد. 
 
 
نواختر:
اين کلمه در لاتين جديد است، و از کتاب «ستاره‌ي نو» (De Stella Nova) گرفته شده که اخترشناس مطرحي چون يوهانس کپلر آن را نوشته و ذکر کرده ناگهان در سال ۱۵۷۲ ستاره‌اي ظاهر شد (امروز مي‌دانيم آن ستاره جديد بوده ولي در واقع نشان از مرگ يک ستاره دارد و نه تولد آن). تيکو براهه آن را ابرنواختر ناميد.
 
 
ابرنواختر:
در دهه‌ي ۱۹۳۰ اخترشناس خلاق و اسطوره‌ي اخترشناسي قرن بيستم، فريتز زوييکي (Fritz Zwicky) متوجه شد که دو رده‌بندي جداگانه از ستاره‌هاي منفجر شده وجود دارد: نواخترهاي عادي و نمونه‌ي پُرنورتر ديگري. درست مثل نويسنده‌ها و طراح‌هاي کتابهاي کُميک ابرقهرماني نام آن را ابرنواختر ناميد. و البته در اين مورد داستاني هم نوشت. مي‌توانيد داستان عجيب زوييکي را پيدا کرده و بخوانيد.
 
ماده‌ي تاريک:
بازهم زوييکي مسئول اين نام است! چون خود او بود که آن را کشف کرد. در پژوهش‌هايش در حرکت کهکشان‌ها دريافت که ماده اضافي ناديده‌اي وجود دارد که بر نيروي گرانش نفوذ دارد. در سال‌هاي بعد ۱۹۳۳ مقاله‌اي چاپ کرد که اين ماده‌ي گمشده را ماده‌ي تاريک نامگذاري کرد (Dunkle Materie). ما هنوز هم درباره‌ي ايم ماده چيزي نمي‌دانيم.
 
انفجار بزرگ:
و حالا نام معروف انفجار بزرگ که آغازي انفجاري براي عالم کنوني خبر مي‌دهد، و عده‌اي هم اصلاً به اين نظريه باور نداشتند. اخترشناساني چون فرد هويل (Fred Hoyle) نامي چون مدل حالت پايا را براي عالم ترجيح مي‌دادند. عالمي که منبسط مي‌شود، ولي آغاز و پاياني ندارد. در سال ۱۹۴۸ هويل در راديو بي بي سي به تمسخر از نام انفجار بزرگ ياد کرد که بسياري از همين نام براي مدل جديد استفاده کردند. بعداً هويل در اين مورد اذعان کرد که فقط مي‌خواسته با اين نام تفاوت دو مدل را نشان دهد.
 
 
سياه چاله‌:
دقيقاً چه کسي مسئول اين نام است؟ نخواهيم فهميد. اين نام را جان ويلر، فيزيکدان برجسته‌اي که به ما در درک مفاهيم نظري اين اجرام عجيب کمک کرد، درست کرد. در سال ۱۹۶۷ در کنفرانسي در نيويورک از حضار پرسيد شما بوديد چه مي‌ناميديد؟ شخصي از حُضار داد زد: سياه چاله. ويلر اين ايده را دوست داشت و آن را بعداً به کار بُرد. ريچارد فاينمن يکي از دانشجويان قبلي ويلر، در اين‌باره گفت که اين نام زيادي دلالت ضمني دارد.
 
کرمچاله:
و باز هم يک لغت ديکر از جان ويلر. در سال ۱۹۵۷ در مقاله‌اي اجرامي با ويژگي‌هاي ديوانه کننده‌اي معرفي کرد که ميدان‌هاي فيزيکي را در نقاط مختلف فضا بهم وصل مي‌کنند و چيزي شبيه يک تونل عمل مي‌کنند. به دلايلي ريچارد فاينمن به اين کلمه ايرادي وارد نکرد.
 
اختروش:
 
 عبارت‌هاي ديگر با نام‌هاي معروفي در تاريخ علم همراه هستند. اخترشناس آمريکايي آلن سنديج اجرام سماوي را شناسايي کرد که بسيار فشرده بودند. ولي اين نام از اخترشناس چيني-آمريکايي هانگ-يي چيو مي‌آيد. و جالب است که اين نام از مقاله وي گرفته نشده، در مقاله‌ي نيمه تخصصي خودش در فيزيک روز ۱۹۶۴ آمده. «براي راحتي اين نام استفاده شد. نام اصلي منبع راديويي نيمه ستاره‌اي» بوده.
 
انرژي تاريک:
اين آخرين و کمتر شناخته‌شده‌ترين مفهوم است، ولي انرژي تاريک، يکي از عجيب‌ترين رازهاي کيهانشناسي نوين است. نامي‌ست که نيرو يا ميدان شناخته نشده را پوشش مي‌دهد که مسئوليت انبساط فضا را بر عهده دارد، و اين انبساط شتابي افزايشي دارد و نه کاهشي. مايکل ترنر نام انرژي تاريک را به دو دليل کيفي و طبيعت ناشناخته‌ي آن برايش انتخاب کرد.
ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 15 فروردین 1394 زمان : 17:56 بازدید : 143 نویسنده : بنیامین فضلی
 

مفاهیم کلیدی: مهندسی، فشار، فیزیک



مقدمه

آیا تا به حال کشتی های بادبانی را دیده اید که بدون کمک موتور کار می کنند؟ در واقع شما شاهد قدرت باد هستید. اما سرعت گرفتن از باد به تحت کنترل درآوردن آن بستگی دارد. کمی دانش در مورد کارکرد فشار می تواند به شما در طراحی قایقی بهتر کمک کند. پس می توانید بادبان های مختلف را در یک مسابقه ی قایق رانی امتحان کنید.


پیش زمینه:
 هوا از ذرات کوچکی به نام مولکول تشکیل شده است. زمانی که دست خود را فوت می کنید، بادی را حس می کنید چون مولکول های هوا را با نفس خود هل می دهید. نیرویی را که مولکول های هوا به سطح اجسام وارد می کند در اصطلاح علمی فشار می گویند. در این آزمایش شما خواهید دید که فشار هوا چگونه اجسام به حرکت درمی آورد.

 


  

 


مواد و وسایل مورد نیاز:
 وسیله ای برای ساختن حداقل دو قایق مشابه مانند فویل آلومینیوم یا ظرف یکبار مصرف
 وسیله ای برای ساختن حداقل دو بادبان مشابه مانند کاغذ آبراهی طولانی و مستقیم برای مسیر مسابقه (لوله پلاستیکی، وان حمام یا استخر) نی چوب بستنی نوار چسب قیچی آب برای پر کردن مسیر مسابقه (در صورت نیاز) فردی به عنوان داور مکانی بدون باد ساعت کرونومتر

 


آماده سازی:
 حداقل دو قایق کاملاً مشابه با موادی که ضد آب و سبک هستند یسازید، مانند فویل آلومینیوم. به نظر شما چرا قایق باید سبک باشد؟ چرا آن ها باید مشابه هم باشند؟
 سپس برای ساختن دکل نی ها و چوب بستنی ها را با نوار چسب به صورت عمودی به قایق بچسبانید. هر قایق باید یک دکل داشته باشد. حال زمان طراحی بادبان است. چه اشکالی ممکن است کمک کند تا قایق سریع تر حرکت کند؟ برای هر قایق یک تکه کاغذ ببرید تا به عنوان بادبان عمل کند. این بار نیازی نیست تا بادبان ها مشابه هم باشند. در واقع اشکال مختلف را امتحان کنید تا ببینید کدام از همه بهتر است.

 


  


 

 با دقت دو انتهای بادبان را سوراخ کنید و به آرامی بادبان را درون دکل قرار دهید. قایق ها را به شکلی که دوست دارید تزیین کنید. (اختیاری) مسیر مسابقه را آماده کنید و برای رقابت آماده شوید.


روش کار:
 اولین قایق را روی خط شروع قرار دهید و آماده باشید تا با استفاده از نی بادبان قایق را فوت کنید. به نظر شما چرا برای این آزمایش باید جایی بدون باد پیدا کرد؟
 زمانی که داور اجازه ی حرکت داد، باید کرونومتر را بزند و شما شروع به فوت کردن کنید. قایق را در طول مسیر دنبال کنید و همین طور که می روید به روی بادبان فوت کنید اما از نی برای هل دادن قایق استفاده نکنید. زمانی که قایق به انتهای مسیر تعیین شده رسید و از خط پایان عبور کرد می بایستی داور کرونومتر را متوقف کند. چه مدت طول کشید تا قایق به انتهای مسیر برسد؟ چند بار ازدرون نی فوت کردید؟ آیا قایق شما به آسانی حرکت کرد؟ سپس نوبت قایق دوم است تا آن را امتحان کنید. بعد از اینکه استراحت کردید و نفس گرفتید آزمایش را ادامه دهید. کدام قایق سریع تر به خط پایان رسید؟ آیا دو قایق متفاوت از هم حرکت می کردند؟

 


  

 


آزمایش های تکمیلی:
 شما می توانید با دوستان یا اعضای خانواده مسابقه دهید.اگر دو مسیر مشابه هم برای انجام مسابقه ندارید می توانید هر کدام در یک مسیر مسابقه دهید و زمان را با کرونومتر اندازه بگیرید تا ببینید چه کسی زودتر از همه به خط پایان رسیده است. چه متغیر هایی به غیر از طراحی بادبان یا قایق می تواند در مسابقه با فرد دیگر اثرگذار باشد؟

 


 


 اندازه ی بادبان چه تأثیری روی سرعت آن  می گذارد؟ آزمایش را با قایق هایی با اندازه های مختلف بادبان اما یک شکل امتحان کنید. کدام بادبان بهتر بود؟ چرا؟ چقدر سریع می توانید قایق خود را حرکت دهید؟ بادبان هایی با شکل، جنس و اندازه های مختلف را امتحان کنید. کدام ترکیبی از شکل، مواد و اندازه بهترین بود؟

 


مشاهدات و نتیجه گیری:
فشار هوا قایق را به حرکت در می آورد زیرا نیرو در یک طرف قایق بیشتر از طرف دیگر آن می شود. هر چه محکم تر فوت کنید، مولکول های هوا سریع تر حرکت می کنند و در نتیجه فشار بیشتری به بادبان قایق وارد می کنید. نفس شما همان عملی را انجام می دهد که باد برای قایق های بادی واقعی انجام می دهد.

ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : شنبه 15 فروردین 1394 زمان : 17:55 بازدید : 122 نویسنده : بنیامین فضلی

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • جستجو



    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3326
  • کل نظرات : 43
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 156
  • بازدید امروز : 90
  • باردید دیروز : 374
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 26
  • بازدید هفته : 90
  • بازدید ماه : 11,863
  • بازدید سال : 81,385
  • بازدید کلی : 1,031,534
  • کدهای اختصاصی
    Instagram